سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

پرده ی نخست:

قرن ها پیش (زمانی دور که دقیقاً یادم نمیاد کِی! ) دوستی ازم پرسید : به نظر تو خدا فلانی رو می بخشه؟!!!

[اول اینکه این فلانی یه بانوی خواننده از جمع مغنّیان معلوم الحال پیش از انقلاب بودن و این عزیز دل ما ، عاشق صوت و تصویر ایشون! و حالا که این خانم به دیدار پروردگارش شتافته بود ، این دوست ما اصرار داشت که شاید تو لحظه ی آخر توبه کرده! و حقش نیست این زیبای حالا دیگه واقعا خفته ، با اووووون همه زیبایی ، بره خدمت مالک خازن جهنم! ... دوم آنکه این دوست ما ، گویا بو برده بود که ما سر و سرّی با عالم بالا داریم و علاوه بر اینکه می تونیم بفهمیم که عشق خوش الحان ایشون در دم آخر توبه فرموده اند یا نه ، از قبولی توبه ی احتمالی سرکارعلّیه هم خبر داریم و اصرار داشت بگیم : بله ! حضرت علّیه توبه ی مقبول فرموده اند و الان هم در یکی از غرفه های vip بهشت ، در میان جمع کثیری از حور و غلمان و ملَک ، زده اند زیر آواز ! صد البته همراه با اجرای حرکات موزون!]

عجب!!!! یه مدتی مثل چی! نگاهمون رو به جایی نامعلوم دوختیم (فکر کنم فکر کرد دارم بهشت رو دید میزنم و لابد چقدر حسودیش شد که من اون حرکات دلربا و صدای دلنشین رو می بینم و میشنوم ولی ایشون ، نه! ) و بعد از مدتی خبرش کردیم که : ... من چه میدونم؟!!!

فقط گفتم: به نظرت اگه توبه هم کرده باشه، مسئولیتش در قبال اونایی که با دست توانمند ایشون از راه به در و راه گم کرده شدن چی میشه؟!

پرده ی بعدی:

حاج آقایی تو تلویزیون داره درباره ی حق الناس صحبت می کنه. (فکر کنم دکتر رفیعی باشن که ما ارادت داریم بهشون فراوون!)

می فرمایند:(ما که اینقدر حافظه مون قوی نیست که عین فرمایشات ایشون رو نَقل کنیم ؛ پس لاجرم : نقل به مضمون!)

در زمان نمیدونم!( )کدوم پیامبر بنی اسرائیل ، یه بابایی می بینه نون تو پیامبر دروغین بودنه و از این رو ادعای پیغمبری می کنه و یه عدّه از خودش زرنگتر هم ، به دین ایشون می گروند! (زرنگ بودند که پیامبر واقعی رو رها کردن این بابا رو چسبیدن دیگه! دیدین بعضی وقتها این گزارشگرای فوتبال (اَه اَه فوتبال) میگن مثلاً گُل نکردن این توپ توسط فلانی سخت تر از گُل کردنش بود؟! و آیا زرنگی نیست توپ رو از بالای دروازه ی خالی ، اونم از دو متری ، شوت کنی سمت رفیق جونت لای تماشاگرا؟!)

بعله ! خلاصه این پیامبر دروغین بعد از مدتی می بینه مثل این که خرج پیامبر بودن از دخلش بیشتره و عایدیش به دردسراش نمی ارزه! پیروانش رو جمع می کنه و میگه که آی مردم بدانید و آگاه باشید که من دروغ گفته و پیامبر نیستم! و خلاصه ولم کنین برین پیِ زندگیتون!

جماعت خوشحال هم گفتند: به به ! چه تواضعی! چه افتادگی ای! نه! ... تو اصلِ جنسی! خودِ خودشی ! ما تو رو رها نمی کنیم!...

از ایشون اصرار و از پیروان خجسته دلشون هم ابرام!

خلاصه از اینجا مونده از اونجا رونده میره در خونه ی پیامبر واقعی هم عصرش و ماجرا رو تعریف می کنه و می پرسه: خدا توبه ی من رو قبول می کنه؟

(پیامبر هم عصرشون هم مثل ما نبود که سر و ته قضیه رو با یه ان شاءالله و ماشاءالله هم بیارن و بفرمایند خدا ارحم الراحمینِ! قطعاً می بخشه و ان شاءالله گربه بوده!)

اون پیامبر محترم به اون بدبخت فلک زده میرسونن که خداوند می فرمایند : اگه خودت رو قطعه قطعه هم کنی توبه ات قبول نیست ! مگر اینکه تمام(!) کسانی رو که  گمراه گردی ، دوباره به راه برگردونی!!!  

بی پرده:

1- پرده ی دوم من رو به یاد پرده ی اول انداخت !

2- این مثال + یه عالمه مثال از حق الناس رو می گذارم کنار هم و می بینم : وا مصیبتا !

تو اون روز که روز حسابش گویند و گویند یه روزش پنجاه هزار سال اینجاست! چه کنم با اینهمه شاکی ؟!! از همه بیشتر و مخصوصاً اونایی که خواسته و دانسته ، دلِشون رو شکستم! (حالا ناخواسته ها ، هیچ!)

 3-

4- خدا خیرتون بده  ! شب قدر بعدی (که فردا باشه) تا بیشتر از این بیچاره و مستأصل نشدیم ، دست ما رو هم بگیرین بذارین تو دست خدا !!

 

بیت عنوان از: مهدی جهاندار ملِک آبادی

نظرات (۲)

۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۲ روزهای دوست داشتنی
شرمنده از آنیم که در روز مکافات،   اندر خور عفو تو نکردیم گناهی!

پاسخ:
عجب!!!!!

پر  غصه از آنیم که در روز مجازات

                             اندر خور  لطف تو  نکردیم ثوابی


۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۷ روزهای دوست داشتنی
روز مجازات ...؟
 خب اینکه یه تناقض عظما داره ...!
 روز مجازات -لطف- ثواب . (ترکیبشون ..! ها ..؟ یعنی خوبه ...؟ ) شایدم خوب باشه. نمی دونم !
****
 بله . مجازات از ریشه جزا=پاداش است!
 ولی مجازات  کلا یه بار منفی رو القا می کنه!
 
 
پاسخ:
حالا صرف و نحوش مهم نیست ! (شما دانید و شاعرش!) مهم اینه که تمام همّ و غمّ مون رو نذاریم برای درخور کردن بار گناهمون با عفو پروردگار! :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی