زمین...
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
امروز آش پشت پای خاله نازنینم رو -که رفته زیارت خونه خدا - پختیم!
بماند که زیر شُرشُر بارون چطور آش پخته شد و پخش شد! به خواهش من کاسه های چینی گل سرخی آوردن و مقداری از آش رو به جای ظرف یه بار مصرف، با اونا پخش کردیم! اصلاً بیشتر لذت خوردن آش ، به همین کاسه ی چینی ، اونم از نوع گل سرخیه!مگه نه؟ ... جاتون خالی (البته ناگفته نماند که کار ما که تموم شد ، آفتاب هم در اومد! اونم چه آفتابی!)
امروز یه استدلال هم برای استفاده از ظروف یه بار مصرف شنیدم که دیگه آخرش بود! (پُر بیراه هم نمیگن که آدم تنبل عقل چاهار تا وزیر رو داره!! )و اون اینکه: برای مردم سخته یه بار بیان آش رو بگیرن ببرن بالا (مثلا طبقه چهارم) و یه بار کاسه اش رو بیارن پایین!!! (تنبل نرو تو سایه، سایه خودش میایه!)
پ ن1 : روزهایی که قراره به بچه ها تو کلاس، غذا یا هر خوراکی ای داده بشه که نیاز به ظرف داره ، اصرار دارم بچه ها خودشون کاسه و قاشق و ... بیارن ! هر چند وقتی برنامه همگانی و شامل کل مدرسه است ، اولیای مدرسه ، آوردن ظرف توسط بچه ها رو بی کلاسی و دون شأن مدرسه میدونن ! ولی در این مواقع هم من همچنان ساز مخالف میزنم و بچه های کلاسم از خونه ظرف میارن! آخه زمین چه گناهی کرده که ما ساکنش شدیم؟!!!! ...والّا!
پ ن2: بله میدونم ظروف یکبار مصرف گیاهی هم هست ، ولی اصلاً چرا زباله؟! جایی که میشه زباله تولید نکرد!
پ ن3: تو عید و تعطیلات و مسافرتها مواظب زمین یکی یه دونه مون باشیم