نگذارید که این سلسله در هم شکند
پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ب.ظ
نگذارید که این سلسله در هم شکند
مطرب عشق دف از قافلهی غم شکند
مشعل مهر فرو افتد و خاموش شود
آسمان رنگ ببازد، دل شبنم شکند
خم ز جوش افتد و میخانه به تاراج رود
شحنهی مست جهان آینهی جم شکند
دم جادوی یهودا لب عیسی بندد
تهمت از حیله زند حرمت مریم شکند
دیو، انگشتری از دست سلیمان گیرد
نقش زیبندهی توحید به خاتم شکند
گرچه آورد در این دیر خراب آبادم
نی روا تیغ جفا بر سر آدم شکند
شرحه شرحه دل ما در گرو زلف شماست
زلف بر باد مده تا دل آدم شکند
یاد، از واقعهی طف جگرم سوخته است
این چه بغضی است که در ماه محرم شکند
پایبند سخن عشق شمایید شما
نگذارید که این سلسله در هم شکند
-------------------------------------------------------------------
پ ن: شعر از مشفق کاشانی ، که معنی مصرع دوم بیت اول رو متوجه نمیشم!
۹۳/۱۱/۲۳