از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان...
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ
الغرض با ماله ی غم ، دست بنّایی شگفت
ماهرانه حفره ی لبخندها را گِل گرفت!*
◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆
پ ن: چند روز پیش ابراز نگرانی کردم از نبودن همکار خوبم تو مقطع دیگه ! ته دلم مطمئن بودم ، این غیبت بدون دلیل نیست !
تا این که امروز کامنت گذاشتند و گفتند :
سرویس بچه های مدرسه شون تصادف کرده و چند نفر از بچه هاشون به سختی مجروح شدند ! بچه هایی که محرومیت اقتصادیشون بیشتر از مجروحیت جسمشون دلم رو سوزوند!
کاش غیر از دعا کار دیگه ای هم از دستم برمی اومد...
*شعر از سید حسن حسینی
۹۳/۰۹/۱۴