سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

رؤیای زندگی

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ق.ظ

چند روزی رو از خونه زدیم بیرون به هوای طبیعت گردی ! 

منی که بیشترین پیاده روی روزانه ام نیم ساعت بود و تازه دو ماهی هم بود که به خاطر تعطیلی مدارس ، دیگه اون نیم ساعت رو هم تعطیل کرده بودم! یکباره پاهامو تو عمل انجام شده قرار دادم و مجبورشون کردم 5 ساعت پله نوردی و کوه نوردی بکنن،  داخل و خارج قلعه رودخان ! هزار تا پله رفت و هزار تا پله برگشت و کمی کمتر از این هم داخل قلعه ! فکر کنم شش کیلومتری شد! موقع برگشت تا ساحل رضوانشهر توی ماشین اینقدر پاهامو مالش دادم و بهشون ضربه زدم که فکر درد گرفتن رو نکنن! آب دریا هم ولرم بود کمک کرد به درد نگرفتنشون! و خلاصه "ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!"

شب هم که تو یکی از کلبه های ییلاقی جاده ی زیبای اسالم -خلخال به صبح رسوندیم! به خاطر بارندگی کم از سبزی و طراوت همیشگی این جاده ی بینظیر چیز زیادی نمونده بود! و مه هم که از جاذبه های این منطقه است به جز زمان اندکی تو غروب و شب خودی نشون نداد! ولی هوا به خصوص تو صبح و سحر بسیار پاک و خنک بود.  شب اینقدر سرد بود که تا صبح یه عالمه هیزم سوزوندیم ! خیلی حس قشنگی بود هیزم شکستن و یخ زدن از سرما وسط تابستون!

بهترین قسمت این سفر خاموش شدن گوشیها بود! تو ییلاق که اصلا برق نبود ،تو قلعه رودخان هم که توی چادر بودیم و نمازخونه و آلاچیق و رستورانش هم پریز نداشت! در نتیجه با خاموش شدن گوشی و تبلت ، هر چند میشد با کمی زحمت اقدام به شارژ باتریها کرد ولی ترجیح دادیم بدون اینها چند روزی رو سر کنیم و به نظرم تجربه ی خوبی بود! لازمه هر از گاهی آدم خودشو از گوشی و پیامک و اینترنت و تلویزیون دور کنه تا بفهمه بدون اینها نه تنها میشه زندگی کرد که میشه از زندگی لذت برد!

پ ن: و باز آرزوی زندگی تو روستا ، دور از هیاهوی شهر ، توی من زنده شد! رؤیای زندگی تو روستایی دور از شهر با چندتا مرغ و خروس و گوسفند ، با یه مزرعه یا باغچه ی نه چندان بزرگ ! نمیدونم ، شاید چون هیچوقت این نوع زندگی رو تجربه نکردم و از سختیهاش بیخبرم ، تحمل سختیها و کمبودهاشو تو واقعیت نداشته باشم ، ولی

فکر می کنم زندگی تو روستا ، با همه ی سختی و کمبود امکانات ، به مفهوم اصلی زندگی نزدیکتره! 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 بعدا نوشت: "هر چه شهری بزرگ تر باشد ، روح انسان های ساکن در آن شهر ، کوچک تر می شود و مصرفی تر ." ( نادر ابراهیمی)

۹۳/۰۵/۱۲
سپیدار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی