مرغ از قفس پرید و ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشت دنیای بی علی
***
"آی مردم! آی مردم ! ... علی از دستتون پیره ! علی از دنیاتون سیره! ..."
تلخ ترین جمله ای که دیشب شنیدم .
***
مردم زمان امیرالمؤمنین هم نماز می خوندن . خیلی بیشتر از ما
اونا هم قرآن می خوندن . خیلی بیشتر از ما
اونا هم روزه می گرفتن . خیلی بیشتر از ما
...
اما علی رو پیر کردن ... علی رو از زندگی سیر کردن ... علی رو تنها گذاشتن ... کمر علی رو شکستن ...
***
وضع ما هم خیلی بهتر از اونا نیست ...اسم "علی" لقلقه ی زبونمون شده ! ما دنیا طلب تر از اونی هستیم که بخواهیم شیعه ی علی یا حتی محبّ علی باشیم ...
***
خطبه 27 نهج البلاغه:
امّا بعد، بی تردید جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند به روی ویژگان از دوستانش برگشوده است. آری، جهاد لباس برازنده ی پاکدامنی و پرهیزکاری، و زره امان بخش الهی، و سپر محکم اوست.
آن کس که از جهاد بگریزد خداوند تن پوش ذلّت بر او پوشانَد، و در طوفان فتنه و بلا سقوط کند، و در زیر چکمه فلاکت خرد و زبون شود، و عقل خود را از دست دهد، و به کیفر فرار از جبهه، حق از او روی گردانَد، و سختی و مشقّت بر او فرود آید، و عدالت از او روی بر تابد. آگاه باشید که من شب و روز، و آشکار و نهان شمایان را به نبرد با اینان فراخواندم و گفتم پیش از آنکه به جنگتان آیند به جنگشان روید.
به خدا سوگند، مردمی که در خانه هاشان نشینند تا دشمن به سراغشان آید، قطعاً ذلیل و خوار شوند.
شما آن قدر امروز و فردا کردید و به این و آن پاس دادید تا سیل غارتگران، شما را درنوردید و شهرتان سقوط کرد.
اینک لشکر معاویه به سرکردگی مرد «غامدی» به «شهر انبار» درآمده و «حسّان بن حسّان» فرماندار مرا کشته و سپاهیان شما را از مرزها گریزانده است. به من خبر رسیده که بعضی از لشکریان دشمن بر زنان مسلمان و دیگر زنانی که در پناه دولت اسلامند، هجوم برده و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره آنان را به یغما برده اند، و هیچ مردی یاور و مدافع آنها نبوده جز ناله و التماس آنان به دشمن. آنگاه غارتگران باد به غبغب افکنده و بی آنکه کشته و مجروحی بر جای گذارند، باز گشته اند. فریاد از این سستی براستی مردن به از این ماندن.
ای شگفتا و شگفتا به خدا سوگند، همدستی و همداستانی لشکر معاویه بر باطلشان، و جدایی و ناهماهنگی شمایان از حقّتان، دل را میمیرانَد و لشکر اندوه را بر آدمی چیره می سازد.
رویتان سیاه باد و اندوهتان پایدار که آماج تیرهای بلایید از هر سو مورد تاخت و تازید، امّا به پا نمی خیزید.
بر شما حمله و هجوم آرند و اموالتان را به غارت برند، و شما دست بسته نشسته اید و دفاع نمی کنید.
آنها با ظلم بر شما، خدای را نافرمانی کنند، و شمایان با تن آسایی و ذلّت پذیری، بدان رضایت دهید.
وقتی شما را در تابستان فرمان جهاد دهم، گویید گرما شدید است، مهلتی تا صولت گرما بشکند و اگر در زمستان فرمان دهم که بر دشمن بتازید، گویید شدّت سرماست، فرصتی تا سورت سرما فرو افتد.
شما ای تن پروران که به بهانه گرما و سرما از جهاد میگریزید، پس در برابر شمشیرها چگونه خواهید ایستاد .
ای مشابه مردان که از مردانگی دورید، و ای کودک فکران و حجله اندیشان، دوست می داشتم اصلًا شما را نمی دیدم و نمی شناختم این چه آشنایی است که به خدا سوگند موجب پشیمانی، و سرانجامِ آن اندوه است.
خدا مرگتان دهد که دلم را خون کردید، و سینه ام را از خشم آکندید، و جرعه های غم را یکی پس از دیگری به کامم ریختید، و با نافرمانی و کار شکنیتان اندیشه ام را تباه کردید، تا آنجا که قریش گفت: پسر ابو طالب دلیر مرد است امّا از دانش نبرد بهره ندارد. خدا پدرشان را بیامرزد آیا کسی از من جنگاورتر، و در جبهه پرسابقه تر هست من هنوز بیست سال نداشتم که پای در جبهه گذاشتم تا امروز که شصت سال را پشت سر نهاده ام. ا
امّا چه کنم، آن که فرمانش را نبرند، اندیشه اش را نیز از دست دهند.
***
ما را چه به فدای علی شدن، وقتی اینطور خطابمون میکنه و ... خودمون رو به نشنیدن می زنیم ؟!!!
ما دنیا طلب تر از اونی هستیم که علی اماممون باشه ...
...
پ ن: حساب مدافعان حرم از ما جداست .