ما
در عصر احتمال به سر می بریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال، یقینی نیست
***
اما من
بی نام تو
حتی
یک لحظه احتمال ندارم
چشمان تو
عین الیقین من
قطعیت نگاه تو
دین من است
من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو می میرم
از کتاب آینه های ناگهان، قیصرامین پور، با اسم "عصر جدید "، که من دوست دارم بگم،"عصر احتمال"!
این کتاب "آینه های ناگهان " رو خیلی دوست دارم. نه فقط به خاطر شعرای قشنگش، که شعر قیصر یعنی شعر قشنگ! به خاطر جلد سرمه ای خوش رنگش، و اسم کتاب که با خط نستعلیق نقره کوب، روش نوشته شده، به خاطر کاغذ تقریبا کاهی کتاب ، که شدیدا بوی ناب کتاب میده! و هر وقت تو دستم میشینه، اول بوش می کنم!!! یادش به خیر ،اردیبهشت 80 خریدمش!
۰
۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۹:۵۶