سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سهراب سپهری» ثبت شده است

می کنم ، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت ،

غمی افزود مرا بر غم ها.

 

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

 

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر ، سحر نزدیک است.

هردم این بانگ برآرم از دل :

وای ، این شب چقدر تاریک است!

 

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

 

مثل این است که شب نمناک است.

دیگران را هم غم هست به دل،

غم من ، لیک، غمی غمناک است

(سهراب سپهری)


پ ن : نمیدونم چه حکمتیه که تا میام قرار بگیرم و عادت کنم به سکون و سکوت ،  رهگذری شاید به تفنن ، یه سنگریزه می اندازه تو برکه ی کوچیکم و . . . 

سایه ای از سر دیوار گذشت ،غمی افزود مرا بر غمها

۲ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۳
سپیدار

دلم گرفته

 دلم عجیب گرفته 

و هیچ چیز ،

نه این دقایق خوشبو ...که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

 نه این صداقت حرفی ...که در سکوت میان دو برگ این گل خوشبوست ...

 نه ... هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند ...

و فکر می کنم 

که این ترنم مرموز 

تا ابد شنیده خواهد شد ... 

"سهراب سپهری"

"هجوم خالی اطراف" چه ترکیب عجیبی!!! در عین بی وزنی خیلی هم سنگینه!

پ ن :  سالها پیش خوابی دیدم که تو ذهنم مونده ، خواب دیدم یه جسم مکعب با ابعاد (1×1)سانتیمتر رو تو دستم گرفتم ، فکر می کردم سبک باشه ، ولی سنگین بود خیلی سنگین! تو عالم خواب فکر می کردم یه تن وزن داره!!!(هنوز وزنش رو حس می کنم!)

"هجوم خالی اطراف "  منو یاد اون مکعب 1×1 میندازه!

بی ربط : نمیدونم چقدر صحت داره ولی شنیدم اجرامی تو آسمون هستند که یک سانتیمتر مکعبشون میتونه یه تن  وزن داشته باشه!( حالا کمتر یا بیشتر!)

۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۷
سپیدار