دیروز یکی از همکارام که کلاس دومی ها رو درس میده، و روی خط شاگردهاش خیلی حساسه(بدتر از من!) 34 تا برگه ی خط شاگردهاشو بهم داد تا 10 تا رو انتخاب کنم. ده تا که بیشتر قواعد خوشنویسی رو رعایت کردن! مسابقه ی خط بود دیگه ! باید یه آدم کارشناس نظر میداد!(خخخخخخ)
انتخاب 3 تای اول خیلی راحت بود! مخصوصا اول که اصلا نیازی به فکر کردن هم نداشت چه برسه به اعمال سلیقه!
انتخاب 5-6 تای بعدی هم خیلی سخت نبود. 2 بار که تمام برگه ها رو دیدم ، خودشون جدا شدن!
اما 2 تای آخر و مخصوصا آخری واقعا سخت بود ! باید بین چند تا که خیلی تفاوتی باهم نداشتند ، یکی رو انتخاب می کردم. اینجا بود که ناخودآگاه سلیقه اومد وسط و با اعمال سلیقه ، منتخب آخر، انتخاب شد!!!
منظور ؟!!! به خودم میگم:
1- یا کاری رو انجام نده یا سعی کن کارتو اینقدر خوب و کامل انجام بدی که راه اما و اگر رو ببندی ! طوری که موقع ارزشگذاری ، کار و عملت خودش بره رو سکوی اول ، بدون نیاز به هل دادن و قلاب گرفتن و اعمال سلیقه ی قاضی!(هر چند قاضی هم خودت باشی!) کار خوب رو باید خوب هم انجام داد!
من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش
چون به فکر سوختن افتاده ای، جانانه باش
2-ناداوری و حق خوری معمولا(البته نه همیشه!) وقتی اتفاق می افته که به قدر کافی خوب نبودی! یعنی راه اعمال سلیقه رو برای داور باز گذاشتی! خب ! خود کرده را تدبیر نیست !
3- اگه اول نشدی ، یا کارت نقص داشت و استحقاق اول شدن رو نداشتی ؛ یا کارت درست بود و خدای حکیم صلاح ندیده اول بشی!(شاید هم جنبه ی اول شدن رو نداشتی!) در حالت اول بیشتر جون بکن! در حالت دوم ، الهی رضا برضاک!
3- کارهای کوچک رو خوب انجام بدی بهتر از اینه که با بد انجام دادن ، گند بزنی به کارهای بزرگ !
4- از پیامبرمون نقل شده که فرموده اند: خدای تعالی دوست دارد که هر گاه فردی از شما کاری کند آن را محکم و بی عیب انجام دهد. داستان قبر ساختن حضرتشون رو که شنیدی!
5-خط زیبا برای نیازمندان ثروت برای اغنیا زیبایی و برای بزرگان کمال است.(قال امیرالمؤمنین على علیه السلام)
پ ن : لازم به ذکره که 5 نفر از ده نفر منتخب ، از جمله نفر اول ، شاگرد سال گذشته ی خودم بودن!( صد البته که این آشنایی و قرابت و نسبت در قضاوت من تأثیری نداشت. بله ! من همچین قاضی باوجدانی هستم!)