بالاخره پریروز موفق شدیم "ایستاده در غبار" رو ببینیم. هر چند اینقدر امروز و فردا کردیم تا ناچار شدیم تو یه سینمای بی کیفیت این فیلم رو ببینیم . نور و صداش که تعریفی نداشت و بیشتر شبیه یه زیر پله بود که 40-50 تا صندلی تو یه فضای مثلثی روبه روی یه پرده که بیشتر شبیه یه تخته وایت برد نسبتاً بزرگ بود چیده شده بود. (یادم باشه که دیگه تو سالن 2 سینما سپیده هیچ فیلمی رو نبینم!)
"ایستاده در غبار " به کارگردانی محمدحسین مهدویان ، بهترین فیلم جشنواره ی فجر سال 1394
چند تا صحنه تو فیلم بود که انگار با ماژیک هایلایت برام از بقیه ی فیلم جدا شد ! یکی ماجرای عمل پای حاج احمد بدون بی هوشی و بعدیش کنتاکتش با محسن وزوایی (من هم جای وزوایی بودم حتما قهر می کردم !ولی اگه جای حاج احمد بودم احتمالا نمی رفتم برا آشتی! و همین پیشقدم شدن حاج احمد برا آشتی ، برای منی که معمولا از این کارها نمی کنم ، عجیب بزرگ و شیرین بود.)
تصویر ماندگار فیلم هم تصویر حاج احمد ایستاده در غبار معرکه!
و عصبانیت از دست محسن رضایی که چرا بدون مشورت با امام تصمیم گرفته حاج احمد و تیپ 27 محمد رسول الله رو بفرسته سوریه!
در حین دیدن فیلم و بعد از اون از خودم می پرسیدم : یعنی الان کجاست؟ چه کار می کنه؟ ... آیا برمی گرده؟... برش می گردونند؟ ...
***
با اینکه از قبل میدونستم یه چیزیه مثل "آخرین روزهای زمستان" ولی باز با دیدن فیلم که "فیلم" نبود ، جا خوردم! همه اش منتظر بودم این نریشن ها تموم و فیلم شروع بشه . راستش "آخرین روزهای زمستان" رو که درباره ی شهید حسن باقری بود بیشتر پسندیدم . شاید به این دلیل که متوسلیانِ ایستاده در غبار رو خیلی شبیه حاج احمد واقعی ندیدم!-درست برعکس حسن باقری "آخرین روزهای زمستان"- برای منی که تصویر و جزئیات اون خیلی اهمیت داره ، ارتباط برقرار کردن بین متوسلیان فیلم و متوسلیان واقعی خیلی سخت بود!
****
پ ن: به نظرم اومد احتمالا این فیلم برا کسانی که شناختی از حاج احمد متوسلیان دارند ، جذابیت بیشتری داره !
*****
بی ربط: از سینما که دراومدیم سلانه سلانه رفتیم تا پارک دانشجو . وقتی رسیدیم وقت نماز بود و خوشحال شدیم که نماز اول وقت و جماعت تو مسجد - یا نمازخونه ی -کنار تئاتر شهر برقراره! ولی این مسجد اصلا مناسب اون محیط نیست ! حالا شلختگی و نا زیبا بودن فضاش رو یه جوری میشه ندید گرفت ولی به روز نبودن و فن بیان نه چندان جالب روحانی این مسجد یا نمازخونه به نظرم خیلی تو ذوق میزد!