سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اگر قره قاج نبود» ثبت شده است

از کوه به صحرا آمدم ،

آهو در صحرا نبود ،

در صحرای بی آهو ،

چگونه به سر برم؟

♦◊♦◊♦◊♦

"اگر قره قاج نبود" گوشه هایی از خاطرات آقای محمد بهمن بیگی ، انتشارات نوید شیراز

آقای بهمن بیگی ، معلم بزرگ عشایر، مردی که درباره اش گفته شده :

نهال نشان قره قاج ، بزرگ مردی که عطر دانایی پراکند و کوهها را به حرکت درآورد.

" در آن زمان که جهل و بی سوادی یکه تاز میدان بود ، و فقر و فلاکت سیطره ی شوم خود را گسترده بود ، و زمین و زمانه ی عشایر فریادرس می طلبید ، او رسالت خدایی خویش را آغاز کرد . گویی زمینی نبود ، هدیه ای آسمانی بود ، باهوش ، مصمم ، تیزبین ، خلاق ، دلسوز ، و خستگی ناپذیر . آمده بود تا به جنگ ناشدنی ها برود و از غیرممکن ها ممکن بسازد . هیچ روزنه ی امیدی به پیشرفت به چشم نمی خورد و هیچ تصوری از موفقیت وجود نداشت . ص224

" اگر قره قاج نبود" خاطراتی از زندگی و کارهای بزرگ جناب بهمن بیگیِ ؛ هر خاطره تو قالب یه داستان کوتاه و شیرین بیان شده! حال و هوای نویسنده قبل از شروع به کار باسواد کردن عشایر و انگیزه اش از این کار سترگ. از دوران تبعید پدر و مادرش تو تهران تا سفر به آمریکا و سفرهای پرشورش در عشایر.

من تقریبا 6 تا خاطره میانی کتاب رو بیشتر می پسندم.

و گل سرسبد و تاج زرین این کتاب بی شک چیزی نیست جز خود "اگر قره قاج نبود

بخشی از این داستان:

" قره قاج ، تو می خواستی غرقم کنی ولی من دست از دامنت برنمی دارم . من ترا بیش از همه رودهای زمین دوست می دارم. من یک موج تو را با صدها اِلب ، هودسن و پوتوماک عوض نمی کنم.

قره قاج ، می آیم ولی این بار می کوشم که بی گدار به آب نزنم و با کمک خداوند نهال های تازه ای را در کنارت بنشانم و پل های استوار برایت دست و پا کنم."ص118

پ ن: بعد از خوندن این کتاب یکی از آرزوهام شده ،دیدن قره قاج و سیاه چادرهای ایلی ! بخصوص ، ایل قشقایی!

۳ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۰
سپیدار

چند روز قبل از شروع نمایشگاه کتاب بود که دیدم لیست کتابایی رو که یه سال بود جمعش می کردم، گم کردم. از دوستان وبلاگی خواستم اگه پیشنهادی ، لیست اضافه ای چیزی دارن دریغ نکنن! خلاصه با کمک دوستان، لیست تقریبا بلندبالایی آماده شد.

یکی از دوستان خوب و همراهان قدیمی وبلاگ(مرحوم سپید مشق بلاگفا! رضی الله عنه! ) چندتایی پیشنهاد داد که یکیش "اگر قره قاج نبود" بود!*

تو نمایشگاه ، کتاب رو تو انتشارات نوید شیراز پیدا کردم . از همون نویسنده یعنی آقای محمد بهمن بیگی ، چندتا کتاب دیگه هم بود که دو تا اسم چشمم رو گرفت: "بخارای من ، ایل من" و "به اجاقت قسم" ! از اونجایی که نمیخواستم خیلی بیشتر از لیست بخرم ، مجبور به انتخاب شدم و کتاب "به اجاقت قسم" رو که صفحه ی اولش نوشته بود :"خاطرات آموزشی" برداشتم! در حالیکه اسم دومی هنوز داشت بهم چشمک میزد!(خدایی اسم قشنگی نیست؟: بخارای من ، ایل من! )

پنجشنبه ی همون هفته هم که عازم سفر اصفهان بودیم ، خوندن "به اجاقت قسم" رو تموم کردم . در انتهای کتاب از زبون خانم دکتری ، خوندن "بخارای من ، ایل من" به همه ، به ویژه معلمان پیشنهاد شده بود! آه از نهادم براومد!... زمان نداشتم ! سه روز به پایان نمایشگاه مونده بود و چند ساعت دیگه هم ما راهی سفر بودیم ... ولی خدا یارم بود و همسر برادرم آخرین روز نمایشگاه ، برام گرفتتش!لبخند

هر سه کتاب فوق العاده شیرینند و در عرض همین کمتر از دوماه هرکدوم رو تقریبا دوبار خوندم !متعجب

اول اینکه : جناب بهمن بیگی ، بنیانگذار آموزش عشایر کشورند با قلمی به شدت تصویری ؛ و توصیفی به شدت دل انگیز! طوری از ایلات و عشایر ، از طبیعت و زندگیشون ، از بچه ها و آموزش اونا و از معلمهای ایل حرف میزنه که دل تو سینه ی آدم نمی مونه! و من متأسف و شرمنده از اینکه چرا تا حالا اسم ایشون رو نشنیده بودم! کلیپی هم از سخنرانی ایشون تو اینترنت یافتم که پیشنهاد می کنم ببینید و بشنوید. اینجا  و اینجا

دوم آنکه : من خوندن هر سه کتاب رو به همه و خوندن همه رو - با تأکید مؤکد روی "به اجاقت قسم" - به معلما و همکارای خوبم پیشنهاد می کنم!

ترتیب خوندنش هم به نظرم اینطوری باشه بهتره:

1-اگر قره قاج نبود(تقریبا زندگی نامه ی آقای بهمن بیگی؛ برای آشنایی با نویسنده و پیشینه اش! )

2-به اجاقت قسم (خاطرات تأسیس  و اداره ی مدارس عشایری و دیگر فعالیت هاشون )

3- بخارای من ، ایل من ( مجموعه داستان کوتاه با پس زمینه ی ایلات و عشایر )

**********

* یاد اون لطیفه ی بامزه ی لُری درباره ی 3 درخت نیفتادین؟ همون که آخرش میگه : اونی که بید نبید وسط اون دوتایی که بید بید بید!خنده

۲ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۵
سپیدار