پیر ریاضت ما عشق تو بود، یارا
گر تو شکیب داری، طاقت نماند ما را
*
پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس
من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا
*
روزی حکایت ما ناگه به گفتن آید
پوشیده چند داریم این درد بیدوا را؟
تا کی خَلی درین دل پیوسته خار هجران؟
مُردم ز جورت آخر ، مردم نه سنگ خارا
*
آخر مرا ببینی در پای خویش مرده
کاول ندیده بودم پایان این بلا را
*
باد صبا ندارد پیش تو راه، ورنه
با ناله های خونین بفرستمی صبا را
*
چون اوحدی بنالد، گویی که: صبر میکن
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
اوحدی مراغه ای
***
پی نوشت کمی بی ربط: موندم اینایی که به امام رضا اسائه ی ادب میکنن چطور آدم[!]هایی هستن؟ همینطور کسانی که برا این جور آدمها کف می زنند پنهان و آشکارا!!!!!
پ ن1: یعرف الاشیاء باضدادها اشیا و چیزها و افراد و گروه ها و ... را با دشمنان و اضدادشان بشناسید ... و صد البته با دوستان و دوست داشتنی هاشون هم.
پ ن2: انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ان شاء الله
...
بعدا نوشت : ممنون از دوست خوبی که اشتباه نگارشی شعر رو تصحیح کردند .من که سوادم به وزن شعر و این حرفها قد نمیده ولی باور کنید شعر رو درست می خوندم ولی نمی دونم چرا ویرگول ها رو اشتباه گذاشته بودم !!!