امروز که داشتم وبگردی می کردم تا بدونم تو دنیا چه خبره و دنیا دست کیه؟! به طور اتفاقی خبری رو خوندم که خیلی شیرین و لطیف بود. خبر این بود:
"در منطقه کوهستانی هشتاد پهلو در استان لرستان ، پلنگی 44 راس دام یک چوپان جوان را تلف کرد!(کجاش شیرینه؟ تا اینجاش که خیلی هم غم انگیزه!!!) شیرینی خبر اینجاست که:
"چوپان با داشتن اسلحه مجاز(اونم برنو!) به پلنگ شلیک نکرده"
من عاشق گربه سانان ،به خصوص ببر و پلنگم، و متاسفانه شکارچیا هم با من هم سلیقه اند!!! در نتیجه نسل این حیوانات خوشگل و دوست داشتنی خدا، منقرض شده یا در حال انقراضه!
پس ... به افتخار این چوپان عزیز که پلنگ رو نکشته...هورااااا!
اما لطافت ماجرا کجاست؟ اونجایی که چوپان شریف قصه ی ما(آقای نوروز حیدری) تو مصاحبه اش گفته:
"اگر تمام دام هایم را هم می خورد، هرگز به طرفش تیر نمی انداختم"
و در ادامه حرفهایی میزنه که آدم از شنیدن و خوندنش غرق لذت میشه:
"همیشه اسلحه برنوی مجازم را همراه دارم. قبلا هم در این کوه پلنگ دیده بودم؛ این حیوان خیلی زیباست، شما تا از نزدیک نبینیدش، متوجه حرف من نخواهید شد. به خدا قسم اگر تمام دام هایم را هم میخورد، هرگز به طرفش تیر نمیانداختم.
وقتی خبرنگار از او میپرسد که آیا از صمیم قلب گفتید، اگر تمام دامهایتان توسط پلنگ تلف میشد آسیبی به این حیوان نمیزدید؟، پاسخ میدهد:
خداوند به ما برکت میدهد. هر ساله بزغالهها و برههای جدید متولد شده و دامهایمان دوباره زیاد میشوند اما اگر پلنگ از بین رفت، دیگر این کوه پلنگ نخواهد داشت. باز هم میگویم اگر تمام دام های من را تلف کرده بود، هرگز پلنگ را نمیکشتم.اگر تمام دامهایم را هم میخورد، هرگز به طرفش تیر نمیانداختم . پدرم همیشه از خرسهای این منطقه تعریف میکند؛ اینجا قبلا تعداد خیلی زیادی خرس زندگی میکرد اما مردم همه را کشتند و الان دیگر خرس توی کوه نیست. چند سال است که خرسی نیست و دیده نشده است.اگر عقابی در آسمان این کوه پرواز نکند، اگر کل و بزهای وحشی داخل کوه نباشند، اگر سر یک چشمه ده ها کبک آب نخورند، طبیعت لذت بخش نیست. من از شنیدن صدای آواز کبک ها توی این کوه خیلی بیشتر از خوردن گوشت آنها لذت میبرم. این منطقه خیلی بکر و زیباست؛ من از طبیعت زادگاهم لذت میبرم اما طبیعت هر چقدر بکر و زیبا باشد ،بدون جاندارانش هیچ لطفی ندارد.
آقای خبرنگار من از شما یک سوال بپرسم؟ اگر باغچهای گل نداشته باشد یا دوتا گل پژمرده داشته باشد آن باغچه چه لطفی دارد؟!"
بی جهت نیست که بیشتر پیامبران، از جمله پیامبر عزیزتر از جان ما ، چوپان بوده اند؛ فکر می کنم کسی که با حیوانات و طبیعت سرو کار داشته باشه، چون به خاک ، به گیاه، به آسمون ، نزدیکتره، به فطرت خداییش نزدیکتره ، در نتیجه دل رحم تره و محبتش به آفریده های خدا (چه وحشی و چه اهلی)بیشتره.
کاش تمام رهبرا و روسای جمهور دنیا،تمام وزیر و وکیل ها و خلاصه هرکی تو دنیا کاره ای هست، یه دوره چوپانی می کردند!!! هرچند بعضی ها گرگند و با گذروندن 2-3واحد چوپانی ، نسبت به میش ها که هیچ، نسبت به خودشون هم دل رحم نمیشن!
این هم منبع خبر