سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ورمشور» ثبت شده است

تماشایِ جهان را چشم هایی تازه تر دارم

کمک کن ای جنون ، دست از سرِ تکرار بردارم

شبیه قاصدک، سر در هوا می آیم از غُربت

خبر! یاران، خبر! هو! ها! خبر دارم ! خبر دارم!

*

پُرم چون کولیان از کوچ و از این کوچه های کور

دوباره گوش شیطان کر، سرِ سیر و سفر دارم

دوباره گم شدن ، از نو شکفتن ، باز تنهایی

چه سوداها نمی دانی ، در این شب ها به سر دارم

*

خدا می داند و آتش فشان هایی که می دانی

که در این کوچِ ناگاهان ، چه داغی بر جگر دارم

یقین، وارونه تر از بختِ من بختی نخواهد بود

برای دیگران سودم ، برای خود ضرر دارم

به غیر از گریه دیگر کاری از من برنمی آید

ره آوردِ سفر ، باری، همین چشمان تر دارم

غزل واره ی سرریز3 از کتاب" وَرَمشور - مرتضی امیری اسفندقه"

تا خار غم عشقت آویخته در دامن... رضا کاظمیپ ن: ...

تقریبا از هر کی با هر شغلی، می پرسی سخت ترین کار دنیا چیه ؟ میگه: شغلِ من سخت ترین کارِ دنیاست...و بعد اضافه می کنه : البته بعد از کار "معدن"!

کسی جرأت نداره حتی تو حرف از سختیِ کارِ معدن کم کنه و معدن رو حداقل تو حرف، تو رتبه ی دوم مشاغل سخت قرار بده !

معدن با کسی شوخی نداره ، مخصوصا با معدنچی های سر به زیر و مظلومی که در ظلماتِ زیرِ زمین فریادرسی نداشتند !... ...

روزی که عازم سفر بودم، مردانی با دستانی زمخت و خالی در دل ِمعدن زغال سنگی گرفتار شدند. همان معدنی که حلال ترین نانِ روی زمین را با بیشترین مشقت و زحمت، از دلِ سیاه و سنگیِ آن بیرون می کشیدند .... مردانی که دستان سیاه و روی سپیدشان در هیاهوی این روزهای شهرهامان گم شد ...

۲ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۰
سپیدار