بی تو آواره ی شامیم، خودت را برسان
آفتابِ لب بامیم، خودت را برسان
ای به تدبیر تو محتاج، جنون مندیِ ما!
تیغِ گم کرده نیامیم، خودت را برسان
خُرد منگر به چموشی و حَرونی رمه را
پیش فرمان تو رامیم*، خودت را برسان
پرچم سبز تو بر خاک نخواهد افتاد
سبز پوشانِ قیامیم، خودت را برسان
نفسی تازه کن، ای وارث اعجاز مسیح!
زیر دندان جذامیم، خودت را برسان
کافر و مؤمن، آواره و شبگرد، همه
همه محتاج امامیم، خودت را برسان
امید مهدی نژاد
حَرون یعنی اسب سرکش و نافرمان . حَرونی هم میشه سرکشی و نافرمانی
به قول مولانا:
هر محال از دست او ممکن شود هر حرون از بیم او ساکن شود
*****
* شعره دیگه! وزن و قافیه ایجاب می کرد "رام" باشیم و گرنه کجا "پیش فرمان تو رامیم" ؟...حَرونیم عزیز! حرون!
سبک زندگی مون ، منِش و کُنِش مون ، موضع گیری هامون ، سکوت و سخنمون ، قضاوتهامون ، دوستان و دشمنانمون ، خواسته ها و ناخواسته هامون و خلاصه جزء جزء زندگیمون که یه چیز دیگه میگن! ..."قحطی به دینمان زده یا ایهاالعزیز"!
شعر رو هم چون قشنگ بود گذاشتمش همین!
کاش نرگس فصل نداشت ...