سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز عید فطر» ثبت شده است

عیدتون مبارک !

ان شاءالله برکت این ماه تو بقیه ی ماه های سالتون و سالمون هم ساری و جاری باشه!

*****

امروز با هزار ذوق و شوق شال و کلاه کردیم سمت مصلی برا نماز عید فطر . به امید اینکه امسال از مشکلات سالهای گذشته خبری نباشه. 

... که بود !

تازه جاگیر شده بودیم و خوشحال از اینکه علاوه بر سیستم صوتی خوب به پرده ای که تصویر داخل مصلی رو نمایش میداد هم اشراف و تسلط داریم و میتونیم علاوه بر شنیدن صدای واضح، تصویر آقا رو هم موقع ایراد خطبه ها ببینیم ، که. . .  زمزمه هایی شنیدیم که اینجا اتصال نداره! هر چی چشم گردوندیم بلکم انتظاماتی کسی رو ببینیم تا کمکمون کنه پیدا نکردیم!

مداحی و شعرخوانی میثم مطیعی تموم شده و نشده ، بلند شدیم بریم جای دیگه که دیدیم گویا داره صحنه های آشنایی شکل می گیره ! از ترس اینکه ازدحام جمعیت حادثه ی منا رو تو مصلی رقم بزنه، برگشتیم سر جای قبلی و در چشم به هم زدنی صف ها دوباره تشکیل شد و منتظر شروع نماز شدیم. گفتیم نمازمون حتی اگه اتصال هم نداشته باشه بهتر از آبرو ریزی کشته شدن تو ازدحام جمعیت و ایجاد حادثه ی مصلی ست !نیشخند

با اینکه مصلی از نظر دسترسی و مساحت بهتر از دانشگاه تهرانِ ، ولی انصافا نظم و سازماندهی نمازهای جمعه و عیدِ دانشگاه خیلی بهتر بود .

و با اینکه مصلی رو اصلا برا نماز ساختن و میشه با اقداماتی خیلی ساده مثل کشیدن خطهای نشان برا قبله و اتصال صفوف و ... روی زمین و یا حداقل گذاشتن انتظاماتی با نشان مشخص برا راهنمایی مردم ، از به وجود اومدن همچین مشکلاتی پیشگیری کرد ولی طبق سنوات گذشته مردم بیرون از ساختمان اصلی مصلی سردرگم بودن ! ... 

خب ! غر زدن بسه دیگه!نیشخند از خوبی های امروز هم بگم ! غیر از شیرینیِ خوندن نماز پشت سر آقا که نیازی به گفتن نداره ، شیرینی های کوچیکی هم داشت . مثلا اینکه یه دقیقه قبل شروع نماز، نمِ بارون قشنگی زد که خیلی چسبید !بغلهوا لطیف شد و کمی بوی خوب خاک بارون خورده بلند شد!

دم خدا گرم ! هوا هم خیلی خوب بود و ابرها اجازه ی خودنمایی زیادی به خورشید ندادن !

ای فدای صورت ماهت که رؤیت کردنش

عید" فطر" مردم است و عید" قربان" من استقلب

*****

پ ن: کنار تاکسی منتظر رسیدن همراهان بودم که شنیدم راننده ی یه تاکسی به همکاراش می گفت : نع! دیگه سیگار کشیدن حال نمیده ! حالش همون یه ماه گذشته بود که یواشکی و قاچاقی سیگار می کشیدم ! (خدا نکنه شیرینی معصیت خدا بره زیر دندون کسی ! اونوقته که دیگه از حلال خدا لذت نمیبره! )

۳ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۱
سپیدار

فکر می کنم 9 سالم بود . اولین سالی بود که می خواستم نماز عید فطر بخونم . با نیم وجب قد و نیم سیر وزن ، چادر سفید گل گلیم رو سر کردم و همراه بابا و دایی رفتم مسجد بزرگ محل . تو مسجد از هم جدا شدیم . اونها که رفتن قسمت مردونه ، من رفتم تو شبستان .

خوب یادمه ، مسجد خیلی شلوغ بود و صفها نامنظم . همون آخر ، نزدیک در ، یه جا پیدا کرده و نشستم ! هیجان داشتم ! تا حالا نماز عید نخونده بودم ! چشمهام تیز شده بود و گوشهام هوشیار! حواسم رو داده بودم به حرفها و حرکات خانوم های دور و بر! سجاده انداخته بودن ، من هم جانمازم رو باز کردم . تازه نشسته بودم سر جانماز که صدایی توجهم رو جلب کرد . یک نفر داشت از بغل دستیش که خانوم تقریبا چاق و میانسالی بود سؤال مهمی می پرسید: نماز عید چه طوریه؟

چشمهام شد اندازه ی چشم های سرندی پیتی ! گوشهامو تیز کردم که هرچی گفت یاد بگیرم .

: دو رکعته مثل نماز صبح .

یادم نیست بعدش چی گفت ولی الان اینطور فکر می کنم که گفت میشه فرادا هم خوند [!] و قشنگ یادمه شروع کرد به نمازخوندن ! (نمیدونم خانومه اشتباه گفت یا من اشتباه فهمیدم . البته با اون همه هوش و ذکاوت ! و اونهمه دقت و توجه که من به خرج دادم یحتمل خانومه اشتباه کرده !!! )

شنیدن جواب اون خانوم خیالم رو راحت  کرد . واااای خدای من ! نماز عید چقدر راحته ! چقدر خوب شد شنیدم ! 

بلند شدم : "دو رکعت نماز عید فطر میخوانم قربة الی الله ! الله و اکبر!"

سریع یه دو رکعت نماز عید فطر ، درست مثل نماز صبح خوندم و ... از مسجد زدم بیرون !

نمیدونم تا خونه با چه حالی اومدم ؛ حتما خیلی خوشحال بودم که بعد از یک ماه روزه داری نماز عیدم رو هم خونده بودم !چشمک

رسیدم خونه. 

:"نماز تموم شد؟!!!!!!" 

-آره!

سریع رفتم زیر پتو که بقیه ی خوابم رو هم ادا کنم !!!

یکی دو ساعت بعد با سر و صدای بابا و دایی از خواب بیدار شدم ! ... تو کی برگشتی؟!!!!

بنده های خدا بعد از تموم شدن نماز هر چی جلوی مسجد منتظر می مونن که ما بیاییم، خبری نمیشه !نگران برمی گردن خونه و می بینن بعله ، ما خوابیم !

از اون سال به بعد این نماز عید فطر ما باعث خنده و تفریح خانواده شده !

فقط موندم فرشته های خدا اون روز چه حالی داشتن؟! وقتی یه دختر کوچولوی نیم وجبی و نیم سیری، تنهایی ، تو مسجد ، 2 رکعت نماز عید فطر خوند و سریع رفت خوابید !لبخند

بعدا نوشت: تو این یک ماه گذشته ، نماز عید امروز ،تو مصلی تهران،  بهترین اتفاقی بود که برام افتاد. 🌷😊

کسانی که قرار نبود باهام بیان ولی اومدن! الحمدلله☺

۴ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۰
سپیدار

☆°عیدتون و عیدمون مبارک°☆

الحمدلله خدا توفیق داد و نماز عید فطر امسال رو هم طبق روال سالهای گذشته به امامت حضرت آقا ، ولی این بار تو مصلی خوندم.

با همه ی شیرینی و قشنگی این نماز، مراسم دو تا اشکال بزرگ داشت:

-نبود انتظامات جهت کمک به منظم شدن صفهای نماز . البته شاید این اشکال فقط تو خیابونهای اطراف ساختمان اصلی مصلی وجود داشت ، ما در چند ده متری ورودی مترو بودیم و بسیار دورتر از فضای اصلی مصلی! به هر حال مسئولین برگزار کننده باید فکر این جمعیت رو می کردند.( حداقل نیاز مردم که پیدا کردن جهت درست قبله است ، بدون پاسخ مونده بود و تا دقایقی قبل از نماز، جهت نشستن خانومها تو خیابون سوم نزدیک درب ورودی مترو شهید بهشتی ، عمود بر صف آقایون بود!)

- سیستم صوتی بسیار بی کیفیت و تقریبا رو اعصاب ملت بود ! و شاید این مشکل هم به خاطر دوری ما از ساختمان اصلی بود که مسئولین می تونستند از سیستم صوتی  ایام برگزاری نمایشگاه کتاب استفاده کنند ! (زمان برگزاری نمایشگاه کتاب ، در دورترین نقطه ی نمایشگاه هم به راحتی صدای تبلیغات کتابها و انتشارات شنیده میشد).

دو نکته ی مهم از خطبه های آقا:

1: این سگ هار، این گرگ وحشی به مردم بی گناه حمله ور شد و بشریت باید واکنشی به آن نشان دهد. این یک نسل کشی است، یک فاجعه تاریخی است.

2: برخلاف گفته‌ی آنان که حماس و جهاد را باید خلع سلاح کنیم، همه‌ی دنیا و به خصوص دنیای اسلام موظفند هرچه می‌توانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند.

۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۶
سپیدار