سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معجزه» ثبت شده است

با دیدن این تصویر یاد سریال خاطره انگیز روزی روزگاری افتادم. اون قسمتی که قدرت(با بازی پرویز پورحسینی ) به مرادبیگ میگه که این گوسفندا رو خان خوله داده تا پشمهاشون رو رنگ کنم شاید در نسلهای بعدی گوسفندانی با پشمهای رنگی به دنیا بیان !جالب اینکه قدرت میدونه که اینکار نشدنیه و دلیل منطقی و عقلی محکمی هم برا اثبات نشدنی بودن این کار میاره . دستهای سیاهش رو به مرادبیگ نشون میده و میگه که جد اندر جد رنگرز بوده ولی دست هیچکدوم از بچه هاش سیاه نیست! به فکر خان خوله میخنده ولی با این وجود باز هم گوسفندها رو رنگ می کنه ...

حکایت ماست . حکایت ما و آرزوهایی که عقلا و منطقا امکان به حقیقت پیوستنشون خیلی دور از ذهن به نظر میرسه؛ عقل حسابگر و دو دو تا چهارتایی میگه نمیشه و امکان نداره! ولی شعله ای تو دورترین و عمیق ترین نقطه ی قلبمون ، زبونه میکشه و دلمون رو گرم می کنه و قلبمون رو امیدوار! امیدوار به چیزی شببه معجزه! شعله ای که گاهی تنها دلیل زنده بودنمون میشه! نمیدونم اسمش چیه ؟شاید از نظر عقلا، "حماقت" باشه !  نمیدونم ... به هر حال من دوستش دارم این حماقت ، این سادگی ، این امید محال رو! 

۱ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۵
سپیدار