مأمور کتابی نوشته علی مؤذنی از سری متون فاخر کتاب نیستان
الهام فرشته ای که در جان هنرمندان میدمد تا اثر هنری آفریده شود برای ایلیا نوایی نویسنده ، به صورت زنی مجسم میشود برای نوشته شدن داستانهای انبیا اولوالعزم !
البته من داستان "مأمور" رو تا جایی که الهام برای ایلیا مجسم میشه رو بیشتر دوست دارم بعدش به نظرم کمی لوس و سبک میشه!
جملاتی از کتاب:
* قول یک تعهد دو طرفه است که اگر یکی به آن عمل نکند ، دیگریدر می ماند . اگر درمانده نشود ، سرگردان می شود .
* عجله سلاحی است در دست شیطان که آن را به جان آدمیزاد می اندازد تا تحقیرش را به چشم ببیند .
*همه ما در عالم ذر مأموریت دنیایی مان را خودمان انتخاب کرده ایم و جایگاه ما در آخرت بر اساس نتیجه ی همین مأموریت است که آیا درست انجامش داده ایم یا نه؟ آیا در انجامش سهل انگاری کرده ایم یا نه ، برایش ایثار کرده ایم؟
*تا حالا فکر می کردم ابلیس فقط قرار بوده در مقابل حضرت آدم سجده کند ، اما حالا می فهمم که این قضیه استمرار دارد و ابلیس باید در مقابل هر یک از ما سجده کند . اما نه تنها این کار را نمی کند ، بلکه همه توانش را به کار می گیرد تا گرده ی ما را به خاک بکشد.
* در واقع میوه ی ممنوع عاملی بوده برای اثبات این که آدم و حوا برخوردار از قدرت اختیارند.
*باید بنای زندگی را بر اساس ایمان گذاشت نه بر اساس ادراک . مگر عقل و ادراک ما چه حجمی از دانش این دنیا را می توانند به خود بپذیرند یا مگر چه قدر تحلیل روابط پیچیده ی این دنیا در ما وجود دارد؟ موسای عقل هم که باشیم ، به خضر که می رسیم ، باید تابع باشیم . خصر را هم دیدیم که چه طور خط بطلان کشید روی روابط ظاهری این دنیا . پس راه درست همان است که تو گفته ای ، هما جان : دل سپردن به ایمان!
* لزوما گرانترین جنس بهترین جنس نیست، اما آدم به جنسی که بابتش بیشتر پول می دهد ، بیشتر اعتماد می کند تا به جنس ارزان .
* ایلیا پرسید :می دانست آتش گلستان می شود ؟ الهام گفت : به یقین نمی دانست ، اما به خداوند کریم اعتماد داشت ، آن قدر که ذره ای از هرم آن آتش افروخته هراس به دل او راه نداد .