سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علوم اول دبستان» ثبت شده است

سالهای گذشته حیاط مدرسه بزرگ بود و آسفالت صاف و خوبی داشت بنابراین می تونستم بچه ها رو برای سایه بازی ببرم حیاط و بچه ها سایه ی همدیگه رو بکشند و با مشاهده ی سایه شون تو صبح و ظهر متوجه کوتاه و بلند شدن سایه شون تو ساعات مختلف روز بشن . اما مدرسه ی امسالم هم حیاط بسیار کوچکی داره و هم اینکه کیفیت آسفالتش فاجعه است و اصلا نمیشه با گچ روش چیزی نوشت . بنابراین با مکافات یه گُله آسفالت صاف پیدا کردیم و فقط دو سه نفر از بچه ها سایه ی هم رو کشیدن و ظهر رفتیم تغییراتش رو دیدیم .

برای جا افتادن جهت و اندازه ی سایه از بچه ها خواستم چراغ قوه و عروسک کوچک بیارن و سر میزشون با حرکت دادن نور چراغ قوه تفاوت جهت و طول سایه ها رو متوجه بشن!

سایه بازی

۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۴
سپیدار

امروز از بچه ها خواسته بودم ابزار یه شغلی رو با خودشون بیارن ! 

4-5 نفر لوازم آرایشگری آورده بودن ! شونه و قیچی ، تا کاسه و فرچه و قلم مو ! اولیا لطف کرده بودن و لوازم میکاپ و بعضی ابزار خاص رو جزو ابزار آرایشگری نداده بودن بچه ها شون بیارن !

6-7 نفری هم لوازم خیاطی آورده بودن ! متر و نخ و سوزن تا چرخ خیاطی و انگشتانه و بشکاف !

ابزار نقاشی ، پلیس ، آشپزی ، بنایی هم بود . اما بیشترین آمار مربوط می شد به شغل پزشکی ! (10 نفرجعبه اسباب بازی لوازم پزشکی آورده بودن !) دو نفر گوشی واقعی پزشکی ، یه نفر مُهر ! سرنگ و چوب بستنی و ...

اما جالب تر اینکه بچه ای که پدر و مادرش هر دو پزشک هستن ، ابزار پزشکی نیاورده بود ! فانی بافت آورده بود و می گفت مثلا جواهر سازه ! دستبند و گردن بند و ... می سازه !

پزشکان کلاس ما

**********

طی سال و در موقعیت های مناسب و به خصوص موقع تدریس مشاغل اصرار دارم به بچه ها بگم که اینکه در آینده چه کاره میشن مهم نیست ! مهم اینه که آدم خوبی باشند و کارشون رو درست انجام بدن و خدا دوسشون داشته باشه!

بعد به پنجره های کلاسمون اشاره می کنم -که فوق العاده بد ساخته شدن و وقتی پرده نصب میشه دیگه امکان باز کردنشون نیست و تو روزهای گرم بچه ها خیلی اذیت میشن- و میگم : مثلا همین مهندسی که زحمت طراحی و ساخت مدرسه ی ما رو کشیده ! ببینید چقدر بد کار کرده !(و هر بار سر این مثال یکی از بچه ها میگه : دوست بابای من اینجا رو ساخته !)

********

پارسال مادر یکی از بچه ها همون اوایل سال (مهرماه) ازم پرسید : چه کار کنم بچه ام دکتر بشه؟!!!!!!!!!!

۳ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۵
سپیدار

تو کتاب علوم اولی ها یه آزمایش هست بدین شرح:

چند تا سنگ سیاه رو تو کیسه ای می ریزند و اینقد تکون تکونش میدن تا خاک سیاه تولید بشه !

چند تا سنگ سفید رو تو کیسه ای می ریزن و اینقدر تکونش میدن تا خاک سفید تولید بشه !

تو کیسه ی سوم یه سنگ سیاه و یه سنگ سفید می اندازند و بعد از تکان دادن زیاد ، خاک خاکستری به دست میارن !

هدف از این آزمایش هم اینه که بچه ها بدونن خاک از سنگ به دست میاد و تفاوت خاکها به خاطر تفاوت سنگهاست !

...

اما مگه با سابیدن سنگ تو کلاس چقدر میشه خاک تولید کرد؟ من یه سال این کار رو انجام دادم ولی اینقدر خاک تولید نشد که بشه اسمش رو " آزمایش" گذاشت ! یعنی راستش اصلا خاکی تولید نشد !

عوضش انجام این آزمایش با گچ های رنگی فوق العاده است

تولید خاکه گچ با یک رنگ گچ و تولید خاکهایی با رنگهای ترکیبی !

بچه ها از یک تا 100 شمردن و لیوان حاوی گچ ها رو تکون دادیم . هم تمرین ریاضی بود هم آزمایش علوم ! هم آموزش ساخت رنگ های ترکیبی از سه رنگ اصلی !

تولید خاک سبز از گچ های زرد و آبی خیلی برا بچه ها جالب بود !

چند تا از این گچ های مکعبی شکل با زوایای تیز داشتیم ؛ اونا رو انداختیم تو لیوان و تکونش دادیم ! هیجان بچه ها بعد از دیدن از بین رفتن زوایای گچ و گرد و صاف و بدون گوشه شدن گچ ها دیدنی بود !

********

پ ن: تا جمعه ان شاءالله پیک عید امسال رو میگذارم . همون پیک پارساله با کمی تغییر!

۱ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۰
سپیدار

این هم از تحقیق  مهشید ، درباره ی گروه های غذایی.

تو کلاس هم همینقدر قشنگ توضیح داد . اینقدر خوشگل تو نقش خانوم معلم کلاس فرو رفته بود که در حین و بعد از توضیحاتش از چند نفر هم  سؤالاتی درباره ی تحقیقش پرسید!

این فیلم رو اولیا مهشید ، ازش گرفتن.

بی ربط : چند وقته از همکارم تو مقطع دیگه خبری نیست! نگرانم !

۱ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۲
سپیدار

زنگ علوم صدای چند تا جانور رو برای بچه ها پخش می کنم و ازشون میخوام اوّل خوب گوش کنند و بعد کسی که من انتخاب می کنم بگه صدای چه حیوانی بود.

 

برای دانلود صداها روی تصویر کلیک کنید

۱ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۰:۰۵
سپیدار

به بچه ها گفته بودم .هر کدوم عکس یا نقاشییه حیوون رو بیارن ، آوردن و دور تا دور کلاس چسبوندیم.

بعد از اینکه هر کدوم درباره ی غذای حیوون خودشون توضیح دادن، نوبت نمایش نحوه ی راه رفتن حیوونا شد.

یکی دو نفری اومدن و حرکت حیووناشونو نمایش دادن. بعد نوبت ساغر شد؛ساغر اومد و روی زمین چهار دست و پا، دو قدمی حرکت کرد که یعنی گربه رو 4دست و پاش حرکت می کنه!

:ساغر صدای گربه رو هم دربیار!

ساغر بلند شد و با خجالت سرشو بالا برد که "نه"! 

:چرا؟ صدای گربه که قشنگه!

دوباره سرشو به علامت "نه"بالا برد و با خجالت گفت: نه!!!

:آخه چرا؟

گفت: چرا هستی این کارو نکرد؟

دیدم راست میگه ! از هستی خواستم برگرده و دوباره این بار صوتی تصویری نشون بده بز رو!

هستی اومد، 4دست و پا دو قدمی رفت و ... بع ... بع !

: خب! ساغر خانوم بفرمایین!

دوباره با خجالت و لبخند، سرشو چند بار بالا برد و گفت: نمی خوام!!!

موندم چه کار کنم؟! اگه تسلیم خواسته ش میشدم، بعید نبود تکرار این امتناع ، توسط خودش یا بقیه ، تو موقعیت های دیگه...!

: بیا با هم گربه بشیم!

رو زمین زانو زدم! دستهامو رو زمین گذاشتم ! ساغر هم! و .. میو ... میو ...!

صدای آرومی از ساغر شنیدم ، ولی نه ! نشد! هنوز خجالت می کشه.

تو همون وضعیت چهار دست و پا، تنه ای بهش زدم که، من یه گربه ی گرسنه ام ، می خوام سر غذا باهات بجنگم! ... و بلند ... میو!

ساغر هم بلند... میو... میو !!!

بین صدای خنده ی بچه ها از زمین بلند شدم.

بقیه هم اومدن و نحوه ی حرکت و صدای جانورشونو نمایش دادن، شیر ، فیل ، پروانه ،کانگورو ،  جوجه ، ماهی ، گاو ، حلزون ، خرگوش و ...

الاغ!

خدا خیر بده مریم رو که خودش به تنهایی نقشش رو اجرا کرد و از من کمک نخواست!!!

قسمت جالب ماجرا برای من ، ساغر بود که صدای همه ی حیوونا رو با نفر اصلی تقلید می کرد ، حتی الاغ!!!

۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۳۴
سپیدار