سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خود سیندرلا پنداری» ثبت شده است

با خوندن مطلب " تصمیم زیرکانه " تو وبلاگ تبسم ، یاد  این خاطره از کلاسم  افتادم:

هر دو هفته یک بار جای همه ی بچه های کلاس رو عوض می کنم ، اینکه کی ، کجا و پیش کی بشینه ، خیلی وقتها دست خودشون که هیچ ، دست من هم نیست .( خدا رحمت کنه کاشف روش قرعه کشی رو !)  اینطوری بچه ها همه جای کلاس رو امتحان می کنن و پیش همه ی بچه های کلاس میشینن . 

هنوز دو سه روزی از عوض شدن جاها نگذشته بود که دیدم یکی از بچه های کلاس - که شدیدا دچار خود سیندرلا پنداری! هست و خودش رو یه سر و گردن از اینشتین و سیندرلا بالاتر میدونه! - شروع به شکایت کرد که من پیش فلانی -که دانش آموز متوسطی هست- نمی شینم ! 

توضیح دادم که تو کلاس همه باید باهم دوست باشیم و جات خیلی خوبه و  ... . اما گویا تو کتش نرفت که نرفت!

لازم به ذکره که این دو تا تو گروه اول ، جلوی کلاس ، یعنی بهترین و محبوبترین جای کلاس (از نظر بچه ها و اولیا شون ) نشسته بودند.

فرداش مادرش تشریف آورد مدرسه که خانم ! میشه جای دخترم رو عوض کنید ؟ دوست نداره پیش فلانی بشینه و درسش داره ضعیف میشه و تو خونه ناراحتی می کنه و از این ایرادهای بنی اسرائیلی!!!

گفتم : چشم ! با اینکه بغل دستیش دختر خوب و مؤدبیه ، مسئله ای نیست و فردا جاشو عوض می کنم .

فرداش همون زنگ اول به بانو سیندرلا گفتم :

جاتو دوست نداری؟ می خوای جاتو عوض کنی ؟ تأیید کرد . 

گفتم : خب پس وسایلتو جمع کن و جاتو با فلانی که ته کلاس نشسته عوض کن ! 

ماتش برد ! 

: نه اونجا نمیرم !

- خب، جاتو با فلانی عوض کن ! ( گروه یکی به آخر کلاس)

شروع کرد به اشک ریختن که : من نمیرم! و بغل دستیم بره !!!

گفتم : ببین عزیزم ! بغل دستیت که نمی خواد جاشو عوض کنه ! اون جاش رو دوست داره ! حالا اگه تو دوست نداری اینجا بشینی ، یکی از این دو جایی که بهت گفتم رو انتخاب کن تا جات رو عوض کنم! فقط زود تصمیمتو بگیر که کار داریم. 

با چشم گریون به جای خودش و مکانهای پیشنهادی نگاه کرد و گفت :

همین جا میشینم!

الان که به این خاطره فکر می کنم ، میگم کاش جای دو تاشون ته کلاس بود ، و من بغل دستیشو می آوردم جلوی کلاس تا  سیندرلا بیشتر از برج عاجش پایین می اومد[نیشخند] حیف شد !

۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۹
سپیدار