سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

حجاب

   طبق یه قانون نانوشته ، هر سخنرانی از منبر بالا میره - مخصوصا آقایون علما و در مکانها یا موقعیت های مذهبی - خودش رو موظف میدونه یه گریزی هم به مقوله ی حجاب خانومها بزنه ! اینجاست که من ترجیح میدم یا مجلس رو ترک کنم و یا خودم رو به کار دیگه ای مشغول ! اگر هیچکدوم نشه باید تا آخر سخنرانی حرص بخورم !

حرم امام رضا علیه السلام هم از این قانون مستثنی نبود و نیست !

دو تا از سخنرانی هایی هم که یکی ناخواسته و دیگری با میل و اراده ی خودم گوش کردم ، زدن به کوچه ی حجاب ما خانوما!

البته استثنائا این دو نفر یه چند جمله ای هم درباره ی حجاب آقایون گفتن که به نظرم باز به اصل مطلب اشاره ای نکردن!

۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۰
سپیدار

به مناسبت هفته ی دولت (دولت هم که میدونین یعنی چند میلیون مدیر و رئیس و کارمند!):

چگونه جای مناسب برای کارمند جدید را تشخیص دهیم؟

 

     1- چهارصد آجر را در اتاقی بسته بگذار.

     2- کارمندان جدید را در اتاق بگذار و در را ببند .

     3- آن ها را ترک کن و بعد از 6 ساعت برگرد.

     4- سپس موقعیت ها را تجزیه و تحلیل کن :

 

  • اگر آنها در حال شمردن آجرها هستند ، آن ها را در بخش حسابداری بگذار.
  • اگر آن ها برای دومین بار در حال شمردن آجرها هستند ، آن ها را در بخش ممیزی بگذار .
  • اگر آنها آجرها را به سمت یکدیگر پرتاب می کنند آن ها را در بخش اداری بگذار.
  • اگر خواب هستند ، آن ها را در بخش حراست بگذار.
  • اگر آن ها بیکار نشسته اند ، آن ها را در قسمت نیروی انسانی بگذار.
  • اگر آن ها سعی می کنند با آجرها ترکیب های مختلفی ایجاد کنند و مدام جستجوی بیشتری می کنند ولی هنوز یک آجر را هم تکان نداده اند ، آن ها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذار.
  • اگر انها اتاق را ترک کرده اند آن ها را در قسمت بازاریابی بگذار.
  • اگر ان ها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند ، بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها ، به آنها تبریک بگو و آن ها را در قسمت مدیریت ارشد قرار بده. 

معادلات مدیریتی!

مدیر باهوش + کارمند باهوش = سود

مدیر باهوش + کارمند نادان = تولید

مدیر نادان + کارمند باهوش = ارتقاء

مدیر نادان + کارمند نادان = اضافه کاری

۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۴۵
سپیدار

 یا ایها العزیز! صلی الله علیک

یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون

یا دل من می زند خود را به طوفان بیشتر

بسته هر کس جایی از جغرافیا دل را و من

بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر

دارم امشب میروم اما دلم پیش شماست

ای گرفتار تو دلهای پریشان بیشتر

این که ما را دوست میدارید یا نه با شماست

ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر

◇◇◇◇◇◇◇◇

 عباس شاهزیدی

پ ن: وداع...

رفتم از کوی تو اما ،

دلم آنجاست هنوز ...

 

۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۸
سپیدار

آهوی دل آمده سوی تو دامن کشان

ضامن آهو بده خطّ امانی به آن

 

آمده ام پیش تو سفره ی دل واکنم

گمشده ام را مگر پیش تو پیدا کنم

پ ن: 

ای مهربان من که اگر یاری ات نبود

تا حال «این مسافر تنها» تباه بود

 

۵ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۰
سپیدار

به سلیمان برسد از طرف مور :

سلااااااااااااااااااااااااااام

 

هنرمند تاجیک دولتمند خالُف شعری درباره ی امام رضای عزیز خوندن که خیلی قشنگه . لهجه ی خاص تاجیکستانی هم زیبایی این اثر رو دوچندان کرده.

*********

شاه پناهم بده، خسته ی راه آمدم

آه نگاهم مکن، غرق گناه آمدم

راه خراسان چنین، ماه خراسان چنان

شاه خراسان ببین، بهر پناه آمدم

شاه خراسانی ام، رستم دستانی ام

دست مرا رد مکن، بر درِ شاه آمدم

آن دم زندانیم، بازدم جان شده

از قفس سینه ها، همچون آه آمدم

پیرهن یوسفم! یا کفن یوسفم؟

بوی تن یوسفم، کز دل چاه آمدم

مشهدِ مشهودِ من، حضرتِ محمودِ من

طالعِ مسعودِ من، نامه سیاه آمدم

شافیِ دارالشفا، پنجره فولاد کو؟

در طلب شاخه ای، مهرگیاه آمدم

------------------------*******--------------------------

کلیپ تصویری این شعر

۱ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۰
سپیدار

قبل از آن که هوای غربت شهر، روی تنهایی ام هوار شود

می روم ایستگاه... تا شاید این منِ خسته هم سوار شود

 

این منِ خسته از معادله ها، این منِ گُر گرفته از گله ها

می رود در هجوم فاصله ها، همدم کوپه ی قطار شود
 □□□

همدم کوپه ی قطار شدم، چشم من خیس و چشم پنجره خیس

کاش این ابرهای پاییزی ، بگذرد ... بگذرد ... بهار شود

بخشی از شعر رضا حاج حسینی 

--------------------------------------------------------------------------------------

پ ن:چقدر دوست داشتم و دارم یه روز میلادی "پیاده" برم پابوس امام رضا علیه السّلام!

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم : دوست دارمت !

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

شعر:سید مهدی موسوی

۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۵
سپیدار