سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

ایران نوشت

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ق.ظ

نمایشگاه نوشت افزار ایرانی تو مرکز آفرینش های هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تو خیابون حجاب سه روز پیش افتتاح شد و تا 12 شهریور هم ادامه داره . دیروز گفتم برم ببینم چه کار کردن و چی دارن ؟

اول اینکه تعداد غرفه ها خیلی کم بود! چند تا شرکت بیشتر نبودن! مثلا پاپکو یا ثنا و ثمین رو ندیدم!

با این وجود دفاتری که تو نمایشگاه بود میشه گفت همه شون خوب بودن . کیفیت برگه ها و طراحی جلدها خوب بود و به نظرم برا بچه ها جذاب . این دفاتر به راحتی میتونن با مشابه خارجی رقابت کنند  .

کیف مدارس هم تک و توک خوب داشت و بعضی هاش هم واقعا بد بودن . دیگه نخواستم بگم : افتضاح!

فکر کنم "آزاده" تنها کارخونه و شرکتی بود که مداد و مدادرنگی هم زده بود . خود کانون پرورش هم که بیشتر مداد و خودکار و ماژیک و خمیربازی و ... که تو غرفه اش بود خارجی بودن ! نمیدونم تو ایران شرکتهای تولید کننده ی پاک کن و تراش و خودکار و ... نداریم یا تو این نمایشگاه نبودن ! در هر حال جای خالی نوشت افزار فانتزی (به جز دفتر ) تو این نمایشگاه و کلا تو بازار ایران خیلی خالیه! 

هر مدرسه ی ابتدایی سالانه ملیونها تومان فقط صرف تهیه ی این وسایل فانتزی می کنه ! و حیفه که خودمون از این بازار سهمی نداشته باشیم !

به نظرم اگه کسی بخواد کارخونه ی تولید پاک کن و تراش و مداد فانتزی بزنه و کیفیت و قیمتهاش هم خوب باشه می تونه قسمتی از این سفره ی پر نعمت رو به خودش اختصاص بده ! 

کاش حداقل تو این تهران بازاری دائمی برا تهیه ی نوشت افزار تولید وطن بود ! الان پیدا کردن یه مغازه تو بازار تهران که جنس ایرانی بفروشه مثل پیدا کردن سوزن تو انبار کاه می مونه و ... و کی حال داره بگرده و از جلوی اجناس چینی ارزون و خوش آب و رنگ بگذره تا به این ستاره های سهیل برسه ! اون هم وقتی که مغازه دارها همین اجناس چینی رو میارن تو مدرسه ها عرضه می کنن! 

به نظرم بیشتر خریداران اصراری بر خرید جنس خارجی ندارن ولی حق انتخابی وجود نداره ! وقتی گزینه های در دسترس همه خارجی اند نمیشه از بیشتر مردم توقع داشت برای خرید جنس ایرانی از این سر شهر به اون سر شهر سفر کنن !

به هر حال با همه ی کمبودها و کاستی ها ، از یه جایی باید شروع کرد. دفاتر خوبی داریم و میشه امیدوار بود بقیه ی نوشت افزار رو هم سالهای بعد ببینیم ! ان شاءالله 

به اولیای پارسال کلاسم پیام دادم این نمایشگاه افتتاح شده و خواستم یه سر بهش بزنن . حداقل دفاترشون رو که میتونن از اینجا تهیه کنن!

پ ن: معمولا همون اول سال به اولیا میگم که تو خرید لوازم برای بچه هاشون دقت کنن . مثلا کسانی که که رو دفاترشون تصاویر نامناسب باشه مجبورند جلدش کنن تا اون تصاویر دیده نشه . تا حد ممکن هم رو حرفم می ایستم . یه قانون ضعیف اگه درست پیاده بشه بهتر از صد تا قانون قوی هست که بهشون عمل نمیشه یا مدام بهش ماده و تبصره بخوره! وقتی چندتا از دانش آموزان مجبور به جلد کردن دفتراشون میشن و بعضی دیگه به خاطر لوازم مناسبشون تشویق میشن ناخودآگاه هنجارها تعریف و گسترش پیدا می کنن البته به شرطی که معلمهای سال آینده شون هم این رویه رو ادامه بدن!!!

مطمئنا اگه ما معلمها حواسمون باشه و رعایت کنیم به راحتی میشه خیلی از هنجارها رو جا انداخت!

...

از این نمایشگاه تنها چیزی که نصیب خودم شد یه لیوان سفید و نارنجی بود با این شعر خوشنویسی شده روش :

نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست

۹۵/۰۶/۰۵
سپیدار

نوشت افزار

نظرات (۷)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
شعر روی لیوان زیبا بود .

من واقعا هم اعتقاد دارم هم تا اونجایی ک بتونم ایرانی میخرم ..

***************
پاسخ:
 تا اونجایی که بتونین ایرانی میخرید اونوقت تو سایتتون فقط جنسهای خارجی تبلیغ می کنید؟!!!!!
(آدرس رو حذف کردم!)
سلام  
در مورد جلدگرفتن دفترها، وقتی بچه ها عاشق شخصیت های کارتونی سفید برفی و سیندرلا و ... شده اند(متآسفانه)، درکش براشون سخت نیست؟ که به چه دلیل ؟انصافا در زیبا و مهربون نشون دادن این شخصیت ها برای جلب بچه ها چیزی کم نگذاشتند. جا انداختن مطلب خودش یه دوره کار روانشناسی و فرهنگی می طلبه.
مادر دانش آموزم دفتری که عکس حرم امام رضا روش بود رو با روزنامه جلد گرفته بود !!!!

پاسخ:
سلام عزیزم
نه !خیلی هم سخت نیست ! بچه ها خیلی راحت قبول می کنن! مخصوصا بچه های کلاس اول که رو حرف معلمشون حرف نمی زنن!
 من اول به اولیا میگم  نوشت افزار مناسب بخرن و بعد ازشون میخوام که دفترهایی با تصاویر نامناسب رو جلد بگیرن و بعد تو کلاس از تصاویر مناسب دفترها تعریف می کنم و از دانش آموزم تشکر می کنم به خاطر دفتر قشنگش و درباره ی ایرانی و اسلامی بودنشون حرف می زنم . دفترهایی که باید جلد بشن رو میگم که این رو دوست ندارم ! میشه فردا با یه کاغذ کادوی خوشگل جلدش کنی؟ اگه لازم باشه خودم کاغذ کادوی مناسب می گیرم و با کمک خود دانش آموز جلدش می کنم! (از محبت خارها گل می شود ) راستی بعضی وقت ها هم ازشون میخوام جلد دفاترشون رو اول با کاغذ رنگی ساده و بعد با نقاشی یا کلاژ یا حتی عکس خودشون و خانواده شون تزئین کنن ! بچه ها این کار رو دوست دارن ! دفتر املای پارسال شاگردام اینطوری بود !
طی سال هم تو  موقعیت ها و مناسبتها و درسهای مختلف درباره اهمیت فرهنگ ایرانی و اسلامی و لزوم خرید کالاهای ایرانی حرف می زنیم با مثالهایی ملموس براشون و بچه ها هم خیلی خوب درک می کنن! کدوم بچه ای یه آدم غریبه رو به پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست و فامیل خودش ترجیح میده؟ بچه ها خیلی خوب می فهمند .
سلام ممنون از جواب کاملتون 
امیدوارم در مورد مدرسه به تصمیم قطعی رسیده باشین .درک میکنم شرایط سختیه . به نظرم اگه شرایط خودتون درنظر بگیرید خودخواهی نیست .بلکه توجه به کارتون و آینده ی بچه هایی که قرار معلمشون بشین . معلم هر چه فکرش آزادتر و رهاتر از تنش ،بهتر میتونه خدمت کنه و خانم هاهم از لحاظ توانایی جسمی محدودیت هایی دارن بالاخره. به خدا توکل کنید. براتون آرزوی موفقیت میکنم.
پاسخ:
متشکرم عزیز!
بله حتما همینطوره! هر چه فکر آزادتر و تنش کمتر باشه کار هم راحت تر میشه !
فعلا که خودم دوست دارم تغییر محیط بدم ... تا خدا چی بخواد !
ممنون از دعای خیرتان :)
شکر خدا تکلیف مدرسه شما مشخص شد! عاغا بلاتکلیفی بَد چیزیه! بَــــــــــــــد..... 
ان شاء الله ما هم از بلاتکلیفی دربیایم! 
... 
سپیدارِ گُل! یه پست گذاشتین برا بامدار خمار، خواستم یه مشاوره هم بدین! یکی که هیجده، نوزده سالشه تا الآن عادت داشته از این رمان هایِ دم دستیِ مزخرف(!) بخونه ، از من پرسیدفُلانی منِ او خوبه؟ خب منم چون دوست داشتم گفتم خوبه و اِل و بِل! منتها گفتم کاش اول "ازبه" رو بخونی بعد بری سراغ اون! خُب فکر کردم واسه بار اول زیاد عادت نداشته باشه به این مدل نوشتن و تو ذوقش بخوره! والا من که خودم دفعه اول سه چهار فصل بعد فهمیدم "من" کیه و "او " کیه!!! شما چی پیشنهاد می دی؟ حیفه از دست بره علاقه اش!! :)))) بامدادِ خمار هم خونده ها! 
من که از داستان سیستان و جانستان بیش تر خوشم میاد! 
...
وقت داشتین یه مشاوره شغلی هم واسه هفته اول مهر به من بدین! با تشکر D:

پاسخ:
"منِ او" ؟!!! به هیچ عنوان ! احتمال گُرخیدن طرف زیاده! راستش تا حالا من جرأت نکردم به کسی پیشنهاد خوندنش رو بدم ! خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی گیج کننده است! اصلا چه کاریه؟  آخر بره سراغ "من او"!
"منِ او" به خاطر عنوان به شدت عاشقانه اش خیلی ها رو جذب می کنه (صدی 99 اون دوستت هم به خاطر اسم کتاب مشتاق خوندنش شده! ) ولی این پتانسیل رو هم داره که کتابخونهای آماتور و ساده پسند رو دلزده و گریزان کنه! به نظرم برا شروع کتاب جدی خوندن، اصلا مناسب نیست!
"داستان سیستان" که عشق منه! فوق العاده روون و شیرینه!  ولی تنها به کسانی پیشنهاد خوندنش رو میدم که حداقل یه سر سوزن آقا رو دوست داشته باشن! یا حداقل بغضی نسبت به ایشون تو دلشون نباشه!
"جانستان کابلستان " خوشخوان تر از "من او" هست . به نظرم حتی "ارمیا" هم قابل فهم تر از این "من او" و خواندنی تره! "از به" هم خوبه .
...
مشاور بزرگ کنار دستت نشسته دیگه چی میخوای؟
ولی برا خالی نبودن عریضه: رنگ شاد بپوش! لبخند بزن ! با صدای آروم صحبت کن ! و ... برا تمام ساعاتی که تو مدرسه ای برنامه داشته باش !

بچه دبستانی که بودم، آخرای شهریور می رفتیم واسه خرید لوازم التحریر، تا موقع رسیدن به خونه دل تو دلم نبود که همه رو بچینم دو رو بَرم و دونه دونه نگاشون کنم و روشون دست بکشم و ادای نوشتنو درآرم و... و این قضیه تا روز اول مهر ماه هر روز تو خونه تکرار می شد!! 
اما الآن  یه خودکار تو خونه پیدا کنم که بنویسه، کفایت می کنه! هـــــی روزگار! یادش بخیر!!! 
البته قضیه مدادرنگی فرق می کنه! همیشه برام عزیزه! :)))
پاسخ:
بله یادش به خیر!
 ذوق برا نوشت افزار نو بیشتر مخصوص سالهای اولیه دوران تحصیل و مدرسه است ولی عوضش بوی کتاب و دفتر نو همیشه لذت بخشه
خُب نظرش جلب شده بود به این کتاب! من هم عجالتا نظرش رو عوض کردم سمت از به! گفتم حالا که می خوای از این نویسنده بخونی با از به شروع کن! راستش برام سخته بهش بگم چی بخونه! آخه من قبلا تخیلی می خوندم و نمی تونم زیاد سلیقه اش رو درک کنم!! 
...
در مورد مشاوره هم به هر حال هر سری یه عقلی داره و تجارب فرق می کنه! بعله ...! 
پاسخ:
خوبه که نظرش رو عوض کردی "من او" داستان سنگین و پیچیده ایه ! حالا که میخواد از امیرخانی بخونه همون" از به" و "جانستان  کابلستان" بهتره ! فقط بدی شون اینه که مثل کتابهایی که قبلا میخوندن و مثل" من او " عاشقانه نیستن!
...
:)
اول باید ببینی چه پایه ای باید تدریس کنی ! برخورد با دانش آموز کلاس اولی با دومی فرق داره . دومی با چهارمی فرق میکنه ! ششمی یه جور برخورد رو می طلبه!
توصیه ی کلی همونه که گفتم ، آراستگی ، لبخند ، آرامش و برنامه☺
.
.
.
راستی اجازه خانوم ! "عاغا" یعنی چی؟ ؛ )
از بابت لبخند مشکلی نیست! حالا من فکر می کنم یه ذره باید رو جدیت تمرین بکنم! آخه می دونید، وقتی می رم تو کلاس هرازگاهی یادم می ره که دیگه دانش آموز نیستم! ؛)
...
عاغا (عاقا، آقا) دست رو دلم نذارین! تکلیف منطقه مشخص بشه به مدرسه و پایه هم می رسیم! به هر حال ما حق داریم قبل از بچه ها مقش (مشق)هامون رو مرور کنیم که با "برنامه" بریم سر کلاس یا نع (نه) ؟؟!! 
...
از دستِ این فرهنگ لغت های جدید !!!! البته ما خیلی محدود و گزینشی استفاده می کنیم ها!! ؛)
پاسخ:
آره جدیت خیلی خیلی مهمه ! آروم حرف زدن رو برای همین جدیت گفتم ! خیلی هامون فکر می کنیم اگه صدا مون رو بلند کنیم کنترل اوضاع رو تو دست می گیریم ولی در واقع خودمون رو خسته و اوضاع رو بدتر می کنیم ! اینطوری بداخلاقی رو با جدیت اشتباه می گیریم ! با این حال باید منتظر مشخص شدن پایه ات بمونی تا تصمیم درست رو درباره ی رفتارت تو هفته ی اول مهر بگیری!
خلاصه به قول سعدی بزرگ : درشتی و نرمی به هم در به است !
...
متاسفانه همین دیر مشخص شدن مدرسه و پایه خیلی آسیب میرسونه به تازه معلمها! خیلی از بچه ها تا روز اول مهر نمیدونن چه پایه ای باید تدریس کنن ! کاش حداقل یکی دو هفته قبل از مهر بهتون می گفتن !!!
...
بعله عزیزم ! بعد از این باید گزینشی تر و محدودتر و حساب شده تر استفاده کنی :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی