سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

گمشده در جایی از تاریخ

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ب.ظ

بالاخره پریروز موفق شدیم "ایستاده در غبار" رو ببینیم. هر چند اینقدر امروز و فردا کردیم تا ناچار شدیم تو یه سینمای بی کیفیت این فیلم رو ببینیم . نور و صداش که تعریفی نداشت و بیشتر شبیه یه زیر پله بود که 40-50 تا صندلی تو یه فضای مثلثی روبه روی یه پرده که بیشتر شبیه یه تخته وایت برد نسبتاً بزرگ بود چیده شده بود. (یادم باشه که دیگه تو سالن 2 سینما سپیده هیچ فیلمی رو نبینم!)

پوستر جدید

"ایستاده در غبار " به کارگردانی محمدحسین مهدویان ، بهترین فیلم جشنواره ی فجر سال 1394

چند تا صحنه تو فیلم بود که انگار با ماژیک هایلایت برام از بقیه ی فیلم جدا شد ! یکی ماجرای عمل پای حاج احمد بدون بی هوشی و بعدیش کنتاکتش با محسن وزوایی (من هم جای وزوایی بودم حتما قهر می کردم !ولی اگه جای حاج احمد بودم احتمالا نمی رفتم برا آشتی! و همین پیشقدم شدن حاج احمد برا آشتی ، برای منی که معمولا از این کارها نمی کنم ، عجیب بزرگ و شیرین بود.)

تصویر ماندگار فیلم هم تصویر حاج احمد ایستاده در غبار معرکه!

و عصبانیت از دست محسن رضایی که چرا بدون مشورت با امام تصمیم گرفته حاج احمد و تیپ 27 محمد رسول الله رو بفرسته سوریه!

در حین دیدن فیلم و بعد از اون از خودم می پرسیدم : یعنی الان کجاست؟ چه کار می کنه؟ ... آیا برمی گرده؟... برش می گردونند؟ ... 

***

 با اینکه از قبل میدونستم یه چیزیه مثل "آخرین روزهای زمستان" ولی باز با دیدن فیلم که "فیلم" نبود ، جا خوردم! همه اش منتظر بودم این نریشن ها تموم و فیلم شروع بشه . راستش "آخرین روزهای زمستان" رو که درباره ی شهید حسن باقری بود بیشتر پسندیدم . شاید به این دلیل که متوسلیانِ ایستاده در غبار رو خیلی شبیه حاج احمد واقعی ندیدم!-درست برعکس حسن باقری "آخرین روزهای زمستان"-  برای منی که تصویر و جزئیات اون خیلی اهمیت داره ، ارتباط برقرار کردن بین متوسلیان فیلم و متوسلیان واقعی خیلی سخت بود! 

****

پ ن: به نظرم اومد احتمالا این فیلم برا کسانی که شناختی از حاج احمد متوسلیان دارند ، جذابیت بیشتری داره !

*****

بی ربط: از سینما که دراومدیم سلانه سلانه رفتیم تا پارک دانشجو . وقتی رسیدیم وقت نماز بود و خوشحال شدیم که نماز اول وقت و جماعت تو مسجد - یا نمازخونه ی -کنار تئاتر شهر برقراره! ولی این مسجد اصلا مناسب اون محیط نیست ! حالا شلختگی و نا زیبا بودن فضاش رو یه جوری میشه ندید گرفت ولی به روز نبودن و فن بیان نه چندان جالب روحانی این مسجد یا نمازخونه به نظرم خیلی تو ذوق میزد!

نظرات (۳)

به نظرم سالن سینما و کیفیت صدا و تصویر خیلی مهمه. من دفعه اول فیلم رو با صدای دالبی و تصویر رنگی و خوب دیدم اما دفعه دوم در یه سالن دیگه، هم جای بدی نشستم و هم صدا به طرز بدی بلند بود و هم تصویر بیشتر قهوه ای بود تا رنگی. به نحوی که دوست همراهم گفت پس کی فیلم رنگی میشه؟!! جلو نشسته بودم و اصلا گردنم درد گرفت و به نظرم تصویر خیلی میلرزید.. خلاصه من فیلم رو دوست داشتم. آره باید حاجی رو از قبل بشناسی تا ببینی بازیگر واقعا چه شاهکاری خلق کرده، نحوه ایستادن، حتی فیگورها و نحوه نگاه و حرکاتش دقیقا اونی بود که تو کتابها خونده بودم.. البته کاش سری 2 و 3و 4و 5و .. هم داشت. چون حاج احمد خیلی حسنات و وجنات داره ،از حج و دانشجویی و تشکیل لشگر 27 و کردستان و .. خیلی کم گفته بود. اولش هم که سانسور شد، اما من از روزهای زمستان بیشتر دوست داشتمش. چون اونجا مصاحبه هایی که وسط قسمت ها بود اعصابم رو خورد میکرد.. دوست داشتم فقط صداشون رو بشنوم. مثل همینجا..
پاسخ:
عه! مگه فیلم رنگی بود؟!!!      ؛ )
اینقدر نور پرده کم بود که انگار "نشسته در غبار" بودم و تصویر رو خاکستری میدیدم!
نحوه ی حرکت و فیگوراش که محششششششششر بود  ولی همه اش چشمها ، نگاه و اون چهره ی خاص حاج احمد جلوی چشمام بود و  نمیذاشت"این همانی" اتفاق بیفته!
درباره ی چهره ی مصاحبه شوندگان هم موافقم خیلی خوب بود که نشونشون نمی داد.

هوف! دل منو آب نکن انقدر پز کتابتو نده! حالا اسم کتابش چی هست؟ میدونی سلیقه کتاب خونیمون با هم نمیخونه. من از دختر شینا خوشم نیومد گفتم زیرش کامنت بنویسم که به نظرم ضعیف ترین کتاب سوره مهره منو میکشی!!
پاسخ:
نه بابا! مگه من گفتم از " حکایت زمستان " خوشم نیومد، منو کشتی؟ !  تحمل نظرات مخالفم پایین هست ولی نه دیگه اینقدر!   D:
  اتفاقا ! من هم ازش خیلی خوشم نیومد !! مطمئنا جزو کتابهایی نیست که بخوام دوباره بخونمش! گفتم که حتی رغبت نکردم یه بار دیگه ورق بزنمش!  اما از اونجایی که دو نفر کتابخون آماتور خونده بودنش و خوششون اومده بود، به نظرم برا کسانی که تازه میخوان کتابخون بشن بدک نیست !
اما درباره ی ضعیف ترین کتاب سوره ی مهر ! بین کتابهایی که من از سوره خوندم به نظرم هنوز "شنام" ضعیف ترین کتابشونه! طوری که با 40-50 تا کتاب به درد نخور دیگه بسته بندیش کردم گذاشتم کنار سطل زباله ی سر کوچه ! :))
اسم اون کتاب کذایی هم : "دن آرام" ! ؛ ))
سپیدار!!!!!!! من عاشق شنام بودم میفهمی داری بامن چه میکنی؟! (اینو با لحن هما روستا تو از کرخه تا راین بخون).. وااااااااااااااای بر تو! شنام به اون قشنگی چش بود؟ با چه صداقتی همه چیز رو تعریف کرده بود تازه داستان عشق قدیمیش رو تقدیم کرده بود به همسر در حال حاضرش.. یعنی واقعا که با اون سلیقه ات!!
ببین من یه بار به خاطر اینکه حضرت آقا از کتاب "جان شیفته" رومن رولان تعریف کرده بود رفتم سراغ کتاب که بخونمش.. یعنی چشمم 4 تا شده بود که آقا چطور این کتابو خونده وقتی اینقدر بعضی چیزا توش هست! یعنی تو تنهایی خودم وقتی فکر میکردم آقا این جملات رو خونده خجالت میکشیدم! میگفتم مگه میشه مگه داریم! تازه گفته قشنگه تناریخ فرانسه است! رهبرمون شاعره، هنرمنده قربونش برم.. از نظرش این چیزا عیب نیست.. چقد گله آقا جون! اومدم تهران قرار بزار همو ببینیم من روشنت میکنم که شنام کتاب خوبیه! اصلا باید شستشوی سلیقه بشی بی سلیقه !!
پاسخ:
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!!! مگه میشه؟ ...تو؟ شنام؟!!!! واااااای بر من!... تصور کن الان دارم همراه خوردن آب قند به خودم دلداری میدم که اشکال نداره ! اختلاف سلیقه است دیگه! پیش میاد(یاه یاه یاه)  D:
جان شیفته رو دقیقا به خاطر پیشنهاد آقاجان خریدم ولی با والذاریاتی خوندمش که نگو! البته نه به خاطر اون چیزا کلاً باهاش حال نکردم !
خونسردیت رو حفظ کن عزیزم ! شنام و حکایت زمستان شدن 2 تا ! هنوز یکی دیگه جا دارم !   ؛))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی