درشتی و نرمی به هم در بِه است
" 14 فروردین ، همه باید بیان مدرسه و هیچ عذر و بهونه ای هم پذیرفته نیست ! بلیت گیرمون نیومد ! ماشینمون خراب شد ! تو جاده تصادف شده بود! هوا بد بود ! برف راه رو بسته بود و ... نداریم "
این پیغام مدیر بود که باید تو آخرین دیدار با اولیای قبل از عید به اطلاع اولیا می رسوندیم و چنین کردیم.
برای محکم کاری ، مدیر یه جلسه هم نزدیک عید با پدرها برامون گذاشت و تأکید کرد موضوع عدم غیبت تو 14 فروردین رو به اطلاع پدرها هم برسونیم! با تأکید بر اینکه با غایبان روز 14 فروردین "مدیر شخصا برخورد خواهد کرد"!
به همکارا هم همین اولتیماتوم رو داد و فقط به چند نفر که پدر و مادرشون شهرستان بودن اجازه داد با گذاشتن جایگزین میتونن 14 فروردین نیان .
تا اینجای ماجرا به نظر من خیلی هم خوب بود ! خوشحال شدم که خدا رو شکر یه نفر موضوع رو جدی گرفته و نمیخواد مدرسه روزای اول بعد عید نیمه تعطیل باشه! بالاخره وقتی منِ معلم میرم مدرسه دوست دارم همه ی دانش آموزا باشند تا بتونم طبق برنامه پیش برم . نبودن تعداد زیادی از دانش آموزا یعنی از رسمیت افتادن کلاس و بی فایده بودن کارهای اون روز ! چرا که بعد باید دوباره تکرار بشه !
*****
14 فروردین رفتیم مدرسه؛با اون همه تأکید، 11 نفر غایب!
آمار غایبان رو گرفتن و من منتظر که ببینم خانم مدیر چه برخوردی با خاطیان خواهد داشت؟
فرداش بچه های غایب رو صدا کردن و بهشون گفتن سال بعد این مدرسه ثبت نام نمیشن ! (واقعا کشتنشون! بابا چه خبرتونه؟مگه آدم کشتن؟
) بچه های کلاس اولی هم که اصلا نفهمیدن این تنبیه یعنی چی؟!!!
حداقل انتظارم دعوت از اولیای دانش آموزان غایب و برخورد -حداقل تو همین حد- با اونها بود ...
خلاصه هیچ اتفاقی نیفتاد و برخورد خاصی دیده نشد !
تنها کاری که از دست من برمی اومد تشویق بچه هایی که اومده بودن در حضور بچه های غایب با یه جایزه ی کوچک بود! ضمن اینکه پیک عید بچه های غایب از دور مسابقه ی بهترین پیک خارج شد !(خدایی تنبیه من سنگین تر بود!)
*****
اون ماجرا گذشت تا سه شنبه 28 اردیبهشت؛ مدیر نامه ای به اولیا داد که همه ی بچه ها باید تا 5 خرداد تو مدرسه حاضر باشند و با غایبان "برخورد انضباطی" خواهد شد !(قبلش گفته بودن 10 خرداد!)
خب شما باشین چقدر به این "برخورد انضباطی" اهمیت میدین؟ با اون پیشینه ی 14 فروردین البته!
من که ... هیچچچچچچچچچچی !
شنبه اول خرداد رو به خاطر بین التعطیلین! بودن ، خود مدرسه لطف کرد و تعطیل کرد. اما دوشنبه 3 خرداد، روز بعد از نیمه شعبان ، 9 نفر غایب داشتم ! طبق معمول اسامی غایبان جمع آوری شد !
تو کلاسهای دیگه 15 نفر و 20 نفر هم غایب بودن.(یعنی حداقل 150 نفر تو مدرسه!)
دوشنبه زنگ آخر بعضی از اولیا اومدن و خواستن 3 شنبه رو نیان و گفتن که از دفتر اجازه گرفتن و معاون گفته اگه معلم کلاس اجازه بده ، ایرادی نداره ! و با توجه به مشکلات بعضی ها و اینکه تقریبا کار خاصی نداشتیم ، اجازه دادم چند نفر نیان . 
سه شنبه رفتم مدرسه دیدم فقط یک نفر از کلاسم اومده
!و مدیر شاکی شده که چرا تعطیل کردی؟!!!جا خوردم !جوابم تو تلگرام رو به اولیایی که بدون ارائه ی دلیل اجازه میخواستن نیان مدرسه ، نشونشون دادم که نوشته بودم: اجازه ی اجازه دادن ندارم و این موضوع در حیطه ی اختیارات من نیست !(تو گروه که نمیشد اجازه داد . اگه خصوصی مشکل شون رو می گفتن احتمالا میشد موافقت کرد.)
وضع کلاسهای دیگه هم خیلی بهتر نبود. از حداقل نصف جمعیت کلاسها غایب داشتیم تابالای 20 نفر !
مدیر گفتن که تو تلگرام بگذاریم همه بیان مدرسه ! و تهدید کردن کسانی که تا ظهر خودشون رو نرسونن ، برای سال آینده تو این مدرسه ثبت نام نمیشن !
(سؤال : یعنی واقعا مدیرها هیچ برخوردی نمیتونن با اینجور بی انضباطی ها داشته باشن؟ هیچ راه تنبیهی ندارن؟دستشون بسته است؟!!!
)
و اینگونه شد که تا آخر زنگ 18 نفر از کلاس من اومدن !
و جالب اینکه اون روز کسی نیومد آمار غایبا رو بگیره !!!
بامزه تر اینکه دلیل اولیای کلاسم برای این تعطیلی دسته جمعی مدرسه -با هم هماهنگ کرده بودن کسی نیاد - "راحتی من" بود ! می گفتن: گفتیم اینطوری که چند نفر نیان چند نفر بیان شما اذیت میشین ، گفتیم هیچ کس نیاد شما راحت باشین!! و مهمترین دلیلشون هم اینکه مگه با کسانی که 14 فروردین نیومدن چه برخوردی شد؟!
و قسمت غم انگیز ماجرا اینکه معاونین ، اجازه دادنشون برا غیبت بعضی ها و همینطور حواله کردن بعضی اولیا به معلم کلاس رو حاشا کردن ! و گفتن اونها به کسی اجازه ندادن ! حرفی که شاهدان زیادی برای نادرستیش وجود داشت .
از همه ی اینا بدتر اقرار و اذعان به اجازه ندادن به اولیایی بود که بلیت سفر داشتن
! و اولیایی که شخصا اومده و اجازه ی فرزندشون رو میخواستن! (هر چند تو این موضوع هم بدون تبعیض عمل نکردن و به خیلی ها اجازه دادن مدرسه نیان!)
طبق معمول صدای اعتراض من بلند شد که اگه رو حرفِ برخورد با غایبان 14 فروردین می ایستادین الان کسی جرأت نمی کرد سرِ خود کلاس و مدرسه رو تعطیل کنه ! که همین حرف به مدیر برخورد که: من گذاشتم بعدا با غایبان اون روز برخورد کنم ! - به نظر شما تنبیه و تشویقی که به موقع انجام نگیره چه فایده ای داره؟ -
چهارشنبه باز هم 11 نفر غایب بودن ! که حداقل نصف شون رو خود مدرسه اجازه ی غیبت بهشون داده بود !
و الان واقعا منتظرم ببینم قراره چه برخورد انضباطی ای با خاطیان صورت بگیره ! (هر چند تقریبا مطمئنم هیچ برخوردی نخواهد شد!)
*****
پ ن1:به شخصه مخالف اومدن بچه ها به مدرسه تو خرداد نیستم . به شرطی که واقعا کلاسها تشکیل بشه و تق و لق نشه ! به شرطی که از اول سال مشخص باشه تا کی باید مدرسه بریم تا بتونیم براش برنامه ریزی کنیم . ولی این چند سال 90 درصد روزهایی که تو خرداد رفتیم مدرسه هییییییچ کار مفیدی نداشتیم و روزها به بطالت گذشتن . مخصوصا با غیبت زیاد دانش آموزا که عملا کلاس تعطیل بود .
پ ن2: مدیریت هنره !
اگه همین سخت گیری رو تو یکی دو ماه مهر و آبان نشون میدادن و اگه واقعا با بچه هایی که غیبت و تأخیر زیاد و بی انضباطی های دیگه داشتن برخورد میشد غیر از اینکه به این شدتِ عملِ ناراحت کننده نیازی نبود ، طی سال هم شاهد بی انضباطی کمتری بودیم !
اجرای خوب یک قانون بهتر از صادر کردن صد قانون بدون ضمانت اجرائیه!
پ ن3: به قول سعدی بزرگ تو کتاب شریف گلستان:
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است
نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یکباره تن در مذلّت دهد
بگفتا نیک مردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ تیز دندان
__________________________________________________
یه خاطره از کلاس خودم بنویسم ببینین "معلم بدجنس
" یعنی چی؟
چند سال پیش ترتیب تعطیلات طوری شده بود که دوشنبه و سه شنبه تعطیل بود
و چهارشنبه باید می رفتیم مدرسه
و دوباره پنجشنبه و جمعه تعطیل!
قبلش تاکید کرده بودم اگه چهارشنبه تعطیل نباشه درس میدم! 
و تعطیل نشد و 10 نفری غایب بودن و ... من درس دادم! اون هم درس عجیب و غریب (د ، د پاشنه دار!). چه معنی داره وقتی معلم میره مدرسه دانش آموز بره خوشگذرونی؟
شنبه هم درس رو تکرار نکردم ... 
فرداش مادرای دانش آموزان غایب اومدن که "د پاشنه دار دیگه چیه؟
تو رو خدا دوباره درس بدین و ..." فرداش دوباره درس رو دادم ولی...
اینگونه شد که تا آخر سال دیگه کسی جرأت نداشت بی جهت غیبت کنه!
جواد