سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی ...

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ب.ظ

با آن همه بد بیاری کوشیده‫ ام بد نباشم          مابین تردید و امید در رفت و آمد نباشم

کوشیده‫ ام اعتمادم همواره محکم بماند           در انتخابی که کردم هرگز مردد نباشم   

شاید تو روزی بیایی شاید تو روزی بیایی           شاید تو روزی بیایی روزی که شاید نباشم

مرتضی کردی

پ ن: گاهی با اینکه به بعضی انتخابام اطمینان دارم و حتی بهشون افتخار می کنم ، ولی اینقدر تبعات اون انتخاب سنگین میشه و گاه تحملش از توانم خارج ، که پریشون میشم و احساس پشیمونی می کنم ! اونوقتِ که خودم رو مینشونم جلوم و سیبلِ آیا ها و چراها و سؤالای مختلف و زهردارش می کنم !  آیا "بهتر" نبود راه دیگه ای می رفتی ؟ بهتر نبود انتخاب دیگه ای می کردی ؟ چرا اون کار رو نکردی؟... و اینقدر راه های نرفته رو سبک و سنگین می کنم که از پا می افتم !

بعدکه زمان میگذره و حالم بهتر میشه ، وقتی در حالت عادی و بدون فشار درونی و بیرونی به موضوع نگاه می کنم ، می بینم هنوز خوشحالم از اون انتخابم ! می بینم اگه انتخابم چیز دیگه ای بود "شاید" زندگی"راحت تر" بود ، ولی "قطعا" برای من "بهتر" نبود !

نمیدونم !شاید این کشمکش با خود هم نوعی چکش کاری روح باشه ... یه جور جلا دادن ... شاید کمک میکنه به درخشنده شدن اون انتخاب ... نمیدونم شاید یه جور امتحان مقاومت و استقامتِ ... یه جور محکِ اگه راست میگی ...؟

نمیدونم ... ولی هر چیه جنگیدن، روح و جسم آدم رو خسته و فرسوده می کنه و من می ترسم از روزی که از این جنگ زنده بیرون نیام ! یا زخمی و بدتر از اون شکست خورده و پشیمون برگردم!

که عشق آسان نمود اول ولی ... افتاد مشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکل ها

...

اللّهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۹۴/۰۹/۱۷
سپیدار