روز مبادا
جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ
مزه ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق!
عشق سرگرمیاش آزار و تسلاست رفیق!
قیمت یک دم از آن وصل چشیدن، یک عُمر
گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق!
نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم
تشنگی ناب ترین لذت دنیاست رفیق!
بارها تا لب این چشمه دویده است دلم
طعمش اما فقط از دور گواراست رفیق!
اسم آن روز که نامیدهای اش روز وصال
در لغتنامهی من «روز مباداست» رفیق!
«نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد»
بنشین شعر بخوان، دور جوانهاست رفیق!
--------------------------------------------------------------------------------------------------•••
شعر از انسیه سادات هاشمی
پ ن:خانم هاشمی تو جلسه ی دیدار با رهبری ، " نیست در شهر نگاری ..." رو خوندن: " نیست در شهر عزیزی..." ؛ که به طرفداری از حافظِ عزیز ، شعرشون رو اصلاح کردم!