سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

من زنده ام

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ب.ظ

 خاطرات دوران اسارت در کتاب من زنده ام

خداوند انسان را بر وزن نسیان(فراموشی) آفرید.ص 587

این همه نشانگر این بود که مابه این سلول ها و دیوارها که زندان نام دارد خو کرده ایم و سلول سیزده را متعلق به خودمان می دانیم . چه حس غریبی ، انسان چه موجود عجیبی است . چه زود تعلق خاطر پیدا می کند ، حتی به لکه های سایه روشن دیوارهای سلولش ، حتی به موشهایش. ص356

اینها جملاتی است از کتاب "من زنده ام" . خاطرات اسارت خانم معصومه آباد ، انتشارات بروج

چند روز پیش عزیزی از اقوام داد تا بخونمش ! همزمان من و بابا خوندیمش و البته بابا چند ساعت زودتر از من تمومش کرد. کتاب قشنگی بود ، بیشتر از اونی که فکر می کردم . فصل کودکی ، خیلی برام جالب بود ، سبک زندگیشون رو واقعا دوست داشتم! احساس می کردم خانواده ی معصومه رو مثل خانواده ی خودم دوست دارم . مخصوصا پدرش رو .

فقط خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی زود و ناغافل تموم میشه ! آزادی ناگهانی با پایان یکباره ی داستان ، یکی میشه! دلم میخواست چند ده صفحه ی دیگه هم ادامه پیدا میکرد که نکرد... .

پ ن: با اینکه ممکنه صفحه های نازک و کاهی کتاب به مذاق خیلی ها خوش نیاد، ولی من دوسِش داشتم! حس خوبی بهم میداد ورق زدنش!

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن

خیری ندیده ایم از این اختیارها ...

۹۳/۱۱/۱۱
سپیدار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی