سرما ، یخ را نمی شکند
مردی می گوید :"آقا شما چقدر حوصله دارید . من سر به سر بچه های خودم هم نمی توانم بگذارم . آدم دیگر دل و دماغ و وقت این کارها را ندارد . همین قدر که بتوانیم لباس و خوراک و وسائل درس و مدرسه شان را فراهم کنیم برای سرمان هم زیاد است ".
مرد هنوز حرف می زند ، و من و پسرک دور می شویم .
وراجی های مکرر ابلهانه، وقت پرگویی ، هر قدر که بخواهی دارند . وقت بهانه جویی های حقیرانه . وقت بازی کردن با بچه ها را ، اما ندارند .
□
از کتاب "یک عاشقانه ی آرام " نادر ابراهیمی ، انتشارات روزبهان
پ ن : آدمهایی که مدام غر می زنند و بهانه جویی های احمقانه می کنند ، دشمن زندگی خودشون و همنشینان شون هستند. اینها آدمهای یخ زده ای هستن که حتی اگه بخوان نمیتونن دستهای من و تو رو گرم کنن! و به قول نادر ابراهیمی تو همین کتاب:
سرما ، یخ را نمی شکند . ما سرمازدگان ، آرزویی جز شکستن یخ وجود دیگران نداریم . مگر می شود ؟ این است که افسرده می شویم ، و باید که از افسردگی درآییم.